مارک زاکربرگ کیست؟ زندگینامهی مارک زاکربرگ موسس فیسبوک
مارک زاکربرگ، یکی از کارآفرینان جوان و ثروت جهان است و بر اساس مطالعات انجامشده در سال 2023، هشتمین شخص ثروت جهان شناخته شده است. او در حال حاضر، مدیرعامل شرکت متا (Meta) است؛ شرکتی که بسیاری از پلتفرمهای رسانه اجتماعی مانند اینستاگرام، فیسبوک و واتساپ، زیرمجموعههای آن هستند. موفقیتهای مداوم و گسترده مارک زاکربرگ و ثروت کلان او باعث شده است که بسیاری از افراد، خواهان اطلاعات بیشتری درباره زندگی او باشند. اکثر افراد دوست دارند با راز موفقیت مارک زاکربرگ آشنا شوند تا با یادگیری این راز، موفقیت خودشان را تضمین کنند.
در این مقاله ابتدا به بیوگرافی مارک زاکربرگ میپردازیم، کسب و کارهای او را بررسی میکنیم و در نهایت به رازهای موفقیت این کارآفرین برجسته آمریکایی میپردازیم. در صورتی که شما هم به دنیای کارآفرینی و نوآوری علاقهمند هستید و میخواهید با زندگی نامه مارک زاکربرگ و فراز و نشیبهای زندگی او آشنا شوید، پیشنهاد میشود که تا انتهای این مقاله همراهمان بمانید.
مارک زاکربرگ کیست؟ نگاهی به زندگی صاحب فیسبوک و اینستا
مارک الیوت زاکربرگ در 14 مه سال 1984 میلادی در خانوادهای یهودی در شهر وایت پلینز نیویورک در ایالات متحده آمریکا آمریکا چشم به جهان گشود. پدر و مادر او دو شخصیت برجسته، تحصیلکرده و بافرهنگ بودند. پدر او ادوارد زاکربرگ در زمینه دندانپزشکی فعالیت میکرد و مادرش کارن کمپنر یک روانشناس توانا و خبره بود. مارک چهارمین فرزند از خانواده زاکربرگ بود. او سه خواهر بزرگتر از خودش دارد.
کودکی و نوجوانی مارک زاکربرگ چگونه گذشت؟
از آنجا که مارک در سال 1984 به دنیا آمد و در زمان نگارش این مقاله 39 ساله است، در دوران کودکی او کامپیوتر در بین مردم رواج داشت و استفاده میشد. مارک از همان دوران کودکی، عاشق کار با کامپیوتر بود و عشق و علاقه خود را در همان دوران کودکی کشف کرده بود. این علاقه به حدی زیاد بود که در دوران دبستان، اولین قدمها را برای نوشتن نرم افزار برداشت. جالب است که خانواده مارک زاکربرگ و به ویژه پدرش ادوارد به شدت او را تشویق و حمایت میکردند و میدانستند که او استعداد عجیبی در زمینه برنامهنویسی و کامپیوتر دارد.
مارک با تشویق و حمایت پدرش، یادگیری برنامهنویسی بیسیک آتاری را آغاز کرد. او در این زمینه با سرعتی باورنکردنی رشد و پیشرفت میکرد. وقتی پدرش دید که او این قدر به برنامهنویسی علاقه دارد تصمیم گرفت یک مربی خصوصی به نام دیوید نیومن را استخدام کند. این مربی، یک متخصص حرفهای در زمینه برنامهنویسی بود. دیوید نیومن مدتی با مارک کار کرد و به او آموزش داد. جالب است که این مربی پس از مدتی متوجه شد که مارک دارد کمکم گوی سبقت را از او هم میرباید.
زاکنت؛ اولین محصول مارک کوچولو!
مارک در اولین روزهای 12 سالگی خودش قرار داشت که فکری جدید به سرش زد. او تصمیم گرفت با همین دانشی که از برنامهنویسی بیسیک آتاری دارد، کامپیوترهای خانه و مطب دندانپزشکی پدرش را به هم متصل کند. او یک نرم افزار به نام زاکنت نوشت که نوعی پیامرسان خانگی بود و این کار را انجام میداد. این پیامرسان، امکان تبادل پیام بین منزل و مطب پدر را فراهم میکرد.
زاکنت، تنها فعالیت مارک در آن سالها نبود. وی شبانه روز به برنامهنویسی فکر میکرد. وارد برنامهنویسی بازیهای کامپیوتر میشد و آنها را تغییر میداد. وقتی برنامه این بازیها تغییر میکرد، بازی جالبتر و هیجانانگیزتر میشد. تفریح مارک در دوران کودکی این بود که تا جایی که میتواند برنامهنویسی برنامهها و بازیهای مختلف را تغییر دهد.
بدون شک راز موفقیت مارک زاکربرگ در حوزه کسب و کار نیز همین کنجکاوی و اشتیاق عجیبی است که به کشف کردن دارد. او امروزه هم با شور و اشتیاق عجیبی کار میکند و با همین کنجکاوی خود توانسته است چنین کسب و کارهای عظیم و پردرآمدی را راه اندازی کند. اگر شما هم دوست دارید در حوزه خاصی به موفقیت برسید، لازم است با کنجکاوی و شور و اشتیاق فعالیت کنید و مدام اطلاعات بیشتری در مورد حوزه کاری خود کسب کنید.
مارک زاکربرگ در دوران دبیرستان
جالب است بدانید که مارک علاوه بر برنامهنویسی به حوزه ادبیات و به ویژه ادبیات کلاسیک علاقه خاصی داشت. او شیفته ایلیاد و ادویسه هومر بود و همواره تمایل داشت که آثار ادبیات کلاسیک را مطالعه کند. در دوران دبیرستان به یک آکادمی به نام فیلیپس اکستر رفت و در آن آکادمی به تحصیل در زمینه ادبیات پرداخت. او توانست در زمان دبیرستان از این آکادمی دیپلم ادبیات را هم بگیرد.
وی علاقه خاصی به ادبیات داشت؛ ولی این علاقه خاص هیچگاه سبب نشد که از حوزه برنامهنویسی فاصله بگیرد. او علاوه بر این علایق در زمینه ورزش هم فردی موفق بود و در زمینه شمشیربازی فعالیت میکرد.
در همان سالهای دبیرستان تصمیم گرفت یک نرم افزار برای پخش فایلهای MP3 طراحی کند و توسعه دهد. او در این برنامه که سیناپس نام داشت، از یک سیستم هوشمند استفاده کرد. نرم افزار سیناپس میتوانست از روی علایق شما پیشبینی کند که دوست دارید آهنگ بعدی، کدام آهنگ موجود در لیست باشد.
در همان سالهای دبیرستان مجموعههای مختلفی به او پیشنهاد کردند که مارک در آنها کار کند؛ ولی او پیشنهاد این شرکتها را رد میکرد. یکی از شرکتهایی که کاملاً رسمی و جدی به مارک زاکربرگ پیشنهاد همکاری داد، شرکت مایکروسافت بود.
تحصیلات مارک زاکربرگ؛ دانشگاه هاروارد، تجربهای عالی برای مارک زاکربرگ
سال 2002 بود که مارک از آکادمی فیلیپس اکستر فارغ التحصیل شد و تصمیم گرفت وارد دانشگاه هاروارد شود. او در دانشگاه در رشته روانشناسی و علوم کامپیوتر تحصیل میکرد. وقتی سال اول دانشگاه را پشت سر گذاشت به قدری در دانشگاه معروف شد بود که بسیاری میدانستند که مارک چه علاقه عجیبی به برنامهنویسی و توسعه نرم افزار دارد. او در دانشگاه هم بیکار نماند و یک برنامه جالب به نام «کورس مَچ» طراحی کرد.
دانشجویان میتوانستند به کمک این نرم افزار واحدهای تحصیلی خودشان را انتخاب کنند و گروههای مطالعاتی تشکیل دهند. دانشگاه هاروارد یک تجربه فوقالعاده برای مارک محسوب میشود؛ چون در همین دانشگاه بود که توانست مهمترین تصمیم خودش را بگیرد. دانشگاه هاروارد دفترچهای به نام فیسبوک داشت که در آن اسامی افرادی که در خوابگاه دانشجویی حضور داشتند ثبت شده بود. او این دفترچه را برداشت و بر اساس آن وبسایتی به نام فیسمش طراحی کرد. در این وبسایت از دانشجویان خواسته شده بود که به فرد مورد علاقه خودشان امتیاز دهند. این برنامه فوقالعاده محبوب بود و توانست به شهرت بالایی دست پیدا کند.
در نهایت استفاده از این برنامه به قدری زیاد شد که سرورهای دانشگاه را با اختلال مواجه کرد. پس از مدتی دانشگاه از مارک شاکی شد و از طرفی افرادی که نمیخواستند عکسشان در فیسمش منتشر شوند از او شکایت کردند. در نهایت مارک زاکربرگ مجبور شد کار روی این برنامه را کنار بگذارد.
بعد از مدتی مارک برنامهنویسی یک پروژه با نام هاروارد کانکشن را بر عهده گرفت. در این پروژه قرار بود یک شبکه اجتماعی بین دانشجویان هاروارد راه اندازی شود تا بتوانند اطلاعات خود و مطالب مفید خود را در آن با سایر دانشجویان به اشتراک بگذارند. نام این پروژه بعد از مدتی به کانتکت یو تغییر کرد. همانجا بود که ایده راه اندازی یک شبکه اجتماعی ویژه و فوقالعاده به ذهن مارک زاکربرگ خطور کرد. اینجا ابتدای قصه فیسبوک بود.
وقتی مارک متوجه شد که میتواند از طریق برنامهنویسی به کسب درآمد بپردازد، تصمیم گرفت تحصیلات خودش در دانشگاه هاروارد را رها کند و به درآمدزایی بپردازد. او فقط دو سال در دانشگاه، تحصیل و سپس، تحصیل خود را رها کرد.
ظهور رسمی فیسبوک در سال 2004
سال 2004 بود که مارک زاکربرگ تصمیم گرفت روی یک شبکه اجتماعی جدید کار کند. این شبکه اجتماعی فیسبوک نام داشت. البته او در این مسیر تنها نبود و چند تن از دوستانش هم در این مسیر او را همراهی میکردند. این شبکه اجتماعی در ابتدا فقط برای دانشجویان دانشگاه هاروارد بود؛ ولی پس از مدتی در سایر دانشگاهها هم از آن استفاده میکردند.
رشد شبکه اجتماعی آنها خیلی بالا بود؛ به طوری که خود زاکربرگ هم فکر نمیکرد این قدر سریع رشد کند و تا این حد طرفدار پیدا کند. همین پیشرفت و رشد سریع باعث شد که مارک به فکر ترک کردن دانشگاه بیفتد. او میخواست به صورت تمام وقت روی این پروژه کار کند. چندی بعد مارک زاکربرگ با پیتر تیل آشنا شد و او را تشویق کرد که 500 هزار دلار روی فیسبوک سرمایهگذاری کند. سپس او به همراه تیم کوچکی که داشت منزلی در پالو آلتوی کالیفرنیا اجاره و آن را به دفتر کار فیسبوک تبدیل کردند.
وقتی مارک دید که تعداد کاربران این شبکه اجتماعی به 4000 نفر رسیده است تصمیم گرفت برنامهنویسان جدیدی را استخدام و به تیم خودش اضافه کند. افرادی که به تیم فیسبوک اضافه میشدند هر کدام به عنوان یک متخصص در زمینه برنامه نویسی شناخته میشدند.
پیشرفت فیسبوک اصلاً با واژه «توقف» هیچ سر و کاری نداشت و داشت به شهرتی جهانی میرسید. مارک زاکربرگ تصمیم گرفت سهام این شرکت را عرضه کند ولی اولین کاری که کرد این بود که 60 درصد از سهام شرکت را برای خودش نگه داشت و این گونه بود که خودش را به عنوان شخصیت اول فیسبوک حفظ کرد. پس از او دوستانش ادواردو ساورین 35 درصد و مسکوویتز 5 درصد از سهام را از آن خود کردند. هنوز به پایان سال 2004 نرسیده بودیم که تعداد کاربران فیسبوک یک میلیون نفر شده بود.
تب فیسبوک داشت همه را میگرفت. در سال 2005 یک سرمایهگذاری 40 میلیون دلاری روی این شبکه اجتماعی انجام شد و این رسانه برای همه افراد بالای 13 سال آزاد شد و دیگر فقط دانشجویان نبودند که از این شبکه اجتماعی لذت میبردند.
کسب درآمد زاکربرگ از طریق تبلیغات
پس از مدتی زاکربرگ تصمیم گرفت از طریق تبلیغات و آگهیهای تبلیغاتی کسب درآمد کند. این ایده توانست فیسبوک را ثروتمند کند. پس از مدتی مارک زاکربرگ با پیشنهادهای مختلفی برای خرید فیسبوک روبرو شد؛ ولی به هیچ کدام از این پیشنهادها جواب مثبت نداد. درآمد اصلی فیسبوک از طریق تبلیغات است. بخشی از درآمدهای این شرکت هم از طریق خرید و فروشهای مجازی در آن صورت میگیرد.
تبدیل فیسبوک به متا (Meta)؛ حاصل علاقه مارک به نوآوری و ورود به دنیای متاورس
یکی از ویژگیهای مارک زاکربرگ، علاقه شدید به نوآوری و متحول کردن جهان است. مارک در راستای علاقه به نوآوری تصمیم گرفت فعالیت شرکت فیسبوک را بر حوزه متاورس متمرکز کند. او پس از اعلام این مسئله، نام شرکت فیسبوک را به متا (Meta) تغییر داد. این اسم جدید به خوبی نشان میدهد که شرکت متا، با تمرکز روی حوزه متاورس به سمت جلو حرکت میکند.
مارک زاکربرگ بر این باور است که به مرور زمان، کاربران پلتفرمهای مختلف متا، از یک پلتفرم استفاده خواهند کرد و با استفاده از همان یک پلتفرم، کلیه نیازهایشان برآورده خواهد شد. او برای تحقق بخشیدن به این رویا اعلام کرد که قصد دارد 10 هزار نفر را در اروپا استخدام کند تا همگی روی پلتفرم جدید متا کار کنند.
ارزش شرکت متا و ثروت مارک زاکربرگ
در زمان نگارش این مقاله، ارزش شرکت متا، 769.58 میلیارد دلار و ثروت مارک زاکربرگ، 106 میلیارد دلار است. در واقع اگر ارزش هر دلار را 50 هزار تومان در نظر بگیریم، ثروت مارک زاکربرگ به تومان چیزی حدود 5300 هزار میلیارد تومان (با 5300 همت) است.
در حال حاضر تعداد کاربران فعال محصولات شرکت متا در ماه، 3.88 میلیارد نفر برآورد میشود که حقیقتاً چشمگیرو قابل توجه است. در واقع تقریباً نیمی از جمعیت جهان از محصولات شرکت متا استفاده میکنند.
همسر مارک زاکربرگ کیست؟
همسر مارک زاکربرگ، پریسیلا چان (Priscilla Chan) است. آنها در سال 2012 با هم ازدواج کردند و تاکنون هم به زندگی مشترک خود ادامه دادهاند. همسر زاکربرگ، یک پزشک متخصص کودک است و از اولین کسانی بود که به تیم فیسبوک ملحق شد. پریسیلا در ماساچوست آمریکا به دنیا آمد؛ ولی پدر و مادرش از مهاجران چینی-ویتنامی هستند. او در دوران تحصیل در دبیرستان، عنوان «نابغه کلاس» را به خودش اختصاص داد. مارک و پریسیلا در حال حاضر سه دختر به نام ماکسیما، آگوست و اورلیا دارند.
دین مارک زاکربرگ و اعتقاد او به وجود خدا
مارک زاکربرگ در یک خانواده یهودی به دنیا آمد و در سالهای کودکی و نوجوانی، یهودی بود. پس از مدتی، به وجود خداوند شک کرد و خداناباور شد. او پس از تحقیق در مورد دین، به این باور رسید که دین، اهمیت فراوانی در زندگی انسان دارد.؛ از این رو در کریسمس سال 2017 در قالب یک پست در حساب فیسبوکی خود نوشت: «کریسمس مبارک! عید اخلاص مبارک! از طرف من، پریسیلا و مکس. من یک یهودی به دنیا آمدم و زمانی که بزرگتر شدم، به شک افتادم؛ اما اکنون بر این باورم که مذهب خیلی اهمیت دارد.»
بررسی یک شایعه: مارک زاکربرگ انسان نیست
یکی از شایعاتی که در سالهای گذشته در مورد مارک زاکربرگ مطرح شد، این است که او انسان نیست. واقعیت این است که او کاملاً یک انسان است. سوالی که مطرح میشود این است که این شایعه از کجا به وجود آمد؟ او در یک ویدیو میگوید: «من انسان بودم.» و سپس جمله خودش را اصلاح میکند: «البته هنوز هم انسان هستم.»
این ماجرا باعث شد که بسیاری، ویدیو او را ویرایش کنند و فقط بخشی که میگوید: «من انسان بودم» را مد نظر قرار دهند. پس از این شایعه، یک سری ویدیوها در مورد حرکات بدن او منتشر شد و بسیاری سعی کردند با اشاره به این حرکات، او را شبیه رباتها جلوه دهند.
فیلم شبکه اجتماعی؛ فیلم زندگی مارک زاکربرگ
در سال 2010 فیلمی تحت عنوان شبکه اجتماعی یا «The Social Network» منتشر شد که به زندگی مارک زاکربرگ میپردازد. اگر تمایل دارید که با زندگی این کارآفرین دنیای فناوری آشنا شوید، پیشنهاد میشود فیلم شبکه اجتماعی را تماشا کنید. ما در مقاله معرفی فیلم شبکه اجتماعی تلاش کردهایم، برخی از مهمترین درسها و نکات این فیلم را بنویسیم.
آشنایی با 8 راز موفقیت مارک زاکربرگ در دنیای کسب و کار و کارآفرینی
زندگی مارک زاکربرگ سرشار از آموزههای مهم و موثر برای کسب و کار، کارآفرینی و کسب درآمد است. در ادامه با 8 مورد از آموزهها و رازهای موفقیت مارک زاکربرگ آشنا خواهیم شد:
1. اشتیاق، کنجکاوی و علاقه به مسیر؛ مهمترین راز موفقیت مارک زاکربرگ
اگر میخواهید در دنیای کسب و کار و کارآفرینی موفق باشید، سراغ محصولات و خدماتی بروید که واقعاً به آنها علاقه دارید. تنها وقتی به کسب و کار خود علاقه داشته باشید، در مورد آن کنجکاوی به خرج میدهید و مهارتهای ویژه و حرفهای را میآموزید. وقتی علاقه در کار باشد، شور و اشتیاق هم به دنبال آن میآید.
بسیاری از افرادی که به کار خود علاقه دارند، مفهوم غرقگی (Flow) را در هنگام کار کردن احساس میکنند؛ به این معنا که ساعتها مشغول کار خود میشوند ولی گذر زمان را احساس نمیکنند. غرقگی یکی از عناصر کار عمیق و حاصل اشتیاق و کنجکاوی نسبت به کاری است که انجام میدهیم.
2. از ریسک کردن نهراسید؛ ریسک کردن یکی از عوامل موفقیت زاکربرگ است
زاکربرگ بر این باور است که بزرگترین ریسک، ریسک نکردن است. در دنیایی که خیلی سریع در حال تغییر و تحول است، تنها استراتژی محکوم به شکست، ریسک نکردن است.
یک کارآفرین باید بتواند علاوه بر واقعیتپذیری و مسئولیتپذیری، ریسکپذیری را هم به مجموعه مهارت های نرم خود اضافه کند؛ چون بدون ریسک، رشد و توسعه سریع، غیرممکن است. مارک زاکربرگ حتی پیشنهاد همکاری بیل گیتس را هم رد کرد تا کسب و کار خودش را راه بیندازد و این ریسک بزرگی بود؛ چون همکاری با مایکروسافت، یک فرصت بیمانند برای رشد زاکربرگ بود. اگر پروژههای شخصی مارک با شکست روبرو میشد، او فرصت یگانهای را از دست داده بود.
3. کسب و کار خودت را راه بینداز و برای خودت پادشاهی کن
مارک بر این باور است که اگر کسی، ذهن و هوش کافی برای مدیریت کسب و کار را دارد، نباید برای دیگران کار کند؛ بلکه باید بیزینس شخصی خودش را راه اندازی کند. مارک، شخصاً ذهن روشنی دارد و به خوبی میداند که چگونه از این ذهن استفاده کند. اکثر دانشجویان هاروارد، هوش تجاری خوبی دارند و به نخبگان کسب و کار تبدیل میشود. مارک هم یکی از نخبگان هاروارد بود و به دلیل ارتباط و دوستی با سایر دانشجویان داشت، توانست از آنها کمک بگیرد و اولین شبکه اجتماعی خودش را با موفقیت راه اندازی کند.
4. با وجود همه ترسها و تردیدها، اولین گام را برای راه اندازی کسب و کار بردارید
مارک زاکربرگ همواره در هنگام راه اندازی کسب و کار با شک و تردیدهای فراوانی روبرو میشود؛ ولی در برابر ترسها خود میایستد و اولین گام راه اندازی کسب و کار را برمیدارد. در آکادمی نسیم سبحان مقالهای تحت عنوان راه اندازی کسب و کار اینترنتی به صورت قدم به قدم داریم که به شما آموزش میدهد که اولین گام برای راه اندازی کسب و کار اینترنتی را به درستی بردارید.
5. به حرکت خود سرعت و شتاب دهید
یکی از نکاتی که مارک زاکربرگ به ما یاد میدهد این است که باید در کار خودمان سرعت و شتاب داشته باشیم. در صورتی که صاحب فیسبوک و اینستا، کسب و کارش را خیلی سریع راه اندازی نمیکرد، ممکن بود سایر رقبا از گرد راه برسند و بازار شبکههای اجتماعی را به صورت کامل از آن خودشان کنند.
در حال حاضر این مسئله برای بسیاری از کارآفرینان یک درس بزرگ است. در صورتی که در کسب و کار خودتان ایدهای دارید سعی کنید که خیلی سریع و با شتاب به این ایده خود جامه عمل بپوشانید. ممکن است رقبای شما هم این ایده را در ذهن خود داشته باشند و خیلی زودتر از شما دست به کار شوند و این ایده را به نام خودشان به ثبت برسانند؛ بنابراین لازم است در کسب و کار و کارآفرینی، نبوغ، خلاقیت و نوآوری را در اولویت قرار دهید و در کنار این نبوغ و نوآوری، سرعت را هم چاشنی کار کنید.
6. استخدام بهترین افراد در هر زمینه، یکی از شروط موفقیت است
یکی از درسهایی که از شیوه کسب و کار مارک زاکربرگ میگیریم این است که باید تلاش کنیم که در کسب و کار خودمان بهترین افراد را استخدام کنیم. امروزه در کسب و کار لازم است که یا خود فرد نبوغ داشته باشد یا اینکه بهترین افراد را در کسب و کار خود استخدام کند.
مارک زاکربرگ خودش باهوش بود و بهترین افراد را هم استخدام کرد؛ ولی نکته مهم این است که اگر نمیتوانید بهترین باشید تلاش کنید که بهترین افراد را برای کسب و کار خودتان استخدام کنید تا بتوانید خیلی سریع رشد و پیشرفت کنید.
7. بدون تلاش سخت و خستگیناپذیر، موفقیت دور از ذهن خواهد بود
مارک بر این باور است که بدون تلاش فراوان و سخت، رسیدن به موفقیت، بسیار مشکل و حتی دور از ذهن خواهد بود. بسیاری از افراد وقتی انسان موفق و ثروتمندی را میبینند، این سوال را مطرح میکنند که راز موفقیت شما چیست؟ یکی از پاسخهایی که بسیاری از افراد میدهند، «تلاش فراوان، شبانهروزی و همراه با تعهد» است.
انسانهایی که شبانه روز کار میکنند، خیلی از مواقع شکست میخورند و کسب و کارشان نابود میشود؛ چه رسد که به کسانی که حاضر نیستند اندکی از سختیها و مشکلات تعهد و مسئولیتپذیری را بچشند.
8. افقهای ذهنی خود را پرورش و گسترش دهید تا بتوانید نوآوری کنید
سعی کنید خودتان را به یک حوزه کاری خاص محدود نکنید و مهارتهای گوناگونی را فرابگیرید. این کار باعث میشود قابلیت تفکر خلاق در ذهن شما پرورش یابد و بتوانید فرصتها و ایدههای موجود در حوزههای گوناگون را ببینید. یکی از رازهای موفقیت مارک زاکربرگ این است که کسب و کارهای گوناگونی در زمینههای مختلف راه اندازی کرده است و با تلفیق چند حوزه با یکدیگر، نوآوری به خرج داده است.
یادگیری مستمر؛ راز موفقیت از نگاه مارک زاکربرگ
مارک زاکربرگ، یکی از معروفترین کارآفرینان جهان است که بخش قابل توجهی از زمان خود را به یادگیری اختصاص میدهد. او معمولاً هر دو هفته یکبار، یک جلد کتاب را به پایان میرساند و سالانه حدود 30 جلد کتاب مطالعه میکند. او بر این باور است که راز موفقیت در دنیای کنونی، یادگیری منظم و مستمر است.
در این مقاله تلاش کردیم به بیوگرافی مارک زاکربرگ بپردازیم و چند راز موفقیت او در دنیای کسب و کار و کسب درآمد را بررسی کنیم. در صورتی که این مقاله برای شما مفید و ارزنده بود، پیشنهاد میشود مقاله بیل گیتس کیست را مطالعه کنید. جالب است بدانید که بیل گیتس، یکی از اولین کسانی بود که استعداد بینظیر زاکربرگ را کشف کرد و از او خواست که در مایکروسافت، مشغول به کار شود. البته مارک این درخواست را نپذیرفت؛ چون میخواست رویاهای خودش را محقق کند.
آیا زندگی نامه مارک زاکربرگ برای شما هم الهامبخش بوده است؟ از نظر شما مهمترین درسی که میتوانیم از زاکربرگ برای رسیدن به موفقیت در دنیای کسب و کار بگیریم، چیست؟ لطفاً نظرها و پیشنهادهای خود را با ما و سایر همراهان آکادمی نسیم سبحان در بخش دیدگاهها (زیر همین مقاله) به اشتراک بگذارید.