چگونه با قدرت ذهن بیماری خود را از بین ببریم؟
به نظر شما آیا افکار و احساسات ما میتواند روی بدنمان تأثیری داشته باشد؟
آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که «شاید ناراحتیها و عواطف مربوط به گذشته من باعث بیماری بدنم شده است؟»
یا شاید پزشک به شما گفته باشد «دل نگرانی و دغدغههای آینده موجب دردهای عصبی شما شده»؟
آیا میتوانیم با فکر کردن و با تغییر افکار و احساساتمان بدنی سالم داشته باشیم؟
درواقع بسیاری از بیماریها ناشی از ناراحتیها و واکنشهای عاطفی فرد است که طولانی مدت در آن احساسات باقی مانده و نتیجهی آن به صورت بیماری خود را نشان داده. اگر بتوانید از قدرت ذهنتان استفاده کنید میتوانید روند بهبود بدنتان را سرعت ببخشید و سریعتر به سلامتی برسید. اما چگونه؟
در این مقاله یاد میگیریم چگونه با تمرکز بر افکار و قدرت ذهن بدنی سالم داشته باشیم.
بدن ما چگونه کار میکند؟
قبل از هر چیز باید با شیوه عملکرد بدن آشنا شویم و ببینیم اصلاً بدن ما چگونه کار میکند تا در ادامهی مقاله بتوانیم تأثیر قدرت ذهن بر بدن را توضیح دهیم.
اگر بخواهیم کامل این موضوع را متوجه شویم، باید سراغ کتابهای بسیاری برویم که از بحث اصلی این مقاله خارج است. اما به اختصار به یکی از ویژگیهای مهم بدنمان اشاره خواهیم کرد، «پروتئینسازی».
بله، بدن ما یک نوع ماشین پروتئینسازی است.
اولین سوالی که به ذهن همه ما خطور میکند این است:« پروتئین چیست و کارکرد آن در بدن ما چگونه است؟»
پروتئین به عنوان بزرگترین درشتمولکولهای موجود در بدن، از جمله مهمترین اجزای بدن است که نقشهای بسیار حیاتی و مهمی در بدن را دارد. این مواد از توالی زنجیرههای آمینواسیدی تشکیل شدهاند که براساس نوع پروتئین، تعداد این آمینواسیدها میتواند تا چند هزار نیز برسد. پروتئینها طبق نوع و محل حضورشان عملکرد متفاوتی دارند.
پروتئینها مصالح خامی هستند که بدن ما با استفاده از آنها ساختارهای سه بعدی منسجمی (آناتومی جسمانی ما) را میسازد. همچنین عملکردها و برهمکنشهای پیچیدهی فیزیولوژی بدن نیز بر پروتئینها استوار است.
پروتئینها سیستم ایمنی ما را کنترل میکنند، غذایمان را گوارش میکنند، زخمهایمان را ترمیم میکنند، واکنشهای شیمیایی را کاتالیز میکنند، انسجام ساختاری بدن را حفظ میکنند، مولکولهای فوق العادهای برای ارتباط بین سلولی فراهم میکنند و بسیاری کارهای دیگر. خلاصه اینکه پروتئینها بیانِ حیات (و سلامت بدن ما) هستند.
تا اینجا تعریف پروتئین کافی است، الآن لازم است که با مفهوم دیگری آشنا شویم به نام «دیانای».
دیانای مولکولی است که دستورهای ژنتیکی مورد استفاده در توسعه و عملکرد همه جانداران شناختهشده را کدگذاری میکند.
اگر بخواهیم راحتتر بگوییم در هر کدام از سلولهای ما، از اطلاعات موجود در دیانای برای ساخت پروتئینها استفاده میشود. دیانای ما با استفاده از دستور العملهایی که در هر یک از توالیهایش ذخیره شده است، پروتئین تولید میکند.
با مفهوم دیگری نیز باید آشنا شویم به نام «ژن»: ژن بخشی از دیانای میباشد که روی یک رشته از آن قرار دارد و هر کدام از ژنهای یک دیانای عملکرد خاص خود را دارد. ژنها تمامی صفات سلول را کنترل میکنند و عملکرد سلولها به کمک ژنها و پروتئینهای ساخته شده از روی آنها تعیین میشود.
خب برای اینکه گیج نشوید، تمام چیزی که لازم است قبل از ادامه دادن مقاله بدانید در زیر نوشته شده و اگر فقط این پاراگراف را متوجه شدید هم کافی است:
«در تمام سلولهای ما دیانای وجود دارد که دیانای با استفاده از ژنها میتواند پروتئینهای متفاوت با عملکردهای مختلف را تولید کند و این ژنها و پروتئینها سیستم ایمنی ما را کنترل میکنند، غذایمان را گوارش میکنند، زخمهایمان را ترمیم میکنند، واکنشهای شیمیایی را کاتالیز میکنند، انسجام ساختاری بدن را حفظ میکنند، مولکولهای فوق العادهای برای ارتباط بین سلولی فراهم میکنند و بسیاری کارهای دیگر را انجام میدهند.»
ژنها به صورت نظاممند با یکدیگر همکاری میکنند، یعنی در آنِ واحد در درون سلول، ژنهای زیادی بیان (روشن) یا سرکوب (خاموش) میشوند؛ ترکیب ژنهایی که در یک لحظه روشن هستند، همهی پروتئینهای مورد نیاز برای حیات ما را تولید میکند.
در واقع ژنها بر اساس نوع محرکی که میتواند آنها را روشن و خاموش کند، دستهبندی میشوند. برای مثال، ژنهای وابسته به تجربه یا ژنهای وابسته به فعالیت، زمانی فعال میشوند که ما تجربیات بدیعی کسب کنیم، اطلاعات جدیدی را یاد بگیریم و در حال شفا یافتن باشیم. این ژنها با سنتز پروتئینها و پیکهای شیمیایی مختلف به سلولهای بنیادی دستور میدهند که به سلولهای مورد نیاز تبدیل شوند و بدن را شفا دهند.
در ادامه میخواهیم به این موضوع بپردازیم که چگونه ذهن قدرتمند و افکار ما میتواند بر بیان ژنها و تولید پروتئینهای بدن ما تأثیر بگذارد.
تغییر بدن تنها با فکر کردن
معمولاً وقتی اسم بیماری ارثی به گوشمان میخورد، این مفهوم به ذهنمان خطور میکند که «وقتی یک بیماری ارثی در خانواده ما باشد، متأسفانه فرزند و نوادگان من هم به این بیماری مبتلا خواهند شد.»
بیشتر مردم بدون آگاهی از توانایی و قدرت ذهن و افکارشان، این باور اشتباه را پذیرفتهاند که تقدیر ژنی ما از قبل تعیین شده است و اگر ما ژنهای نوع خاصی از سرطان، بیماری قلبی، دیابت و یا بیماریهای دیگر را به ارث برده باشیم، هیچ کنترلی روی آن نخواهیم داشت.
اما اینطور نیست. تحقیقات نشان داده است که کمتر از 5 درصد جمعیت کرهی زمین از بدو تولد به بیماریهای ژنتیکی مبتلا هستند – مانند دیابت نوع 1، سندروم داون یا کمخونی داسی شکل. 95 درصد دیگر تنها به واسطهی ذهن، سبک زندگی و رفتارهایشان به این بیماریها مبتلا میشوند.
در تحقیقی که درباره دوقلوهای همسان انجام شد، شاخصهای سلامتی آنها را از سن 3 تا 70 سالگی بررسی کردند و متوجه شدند که از زمانی که آنها از هم جدا میشوند شاخصهای سلامتیشان نیز با هم تغییر میکند و با توجه به افکار، رفتار و سبک زندگیشان به بیماریهای مختلفی مبتلا میشوند.
بنابراین این افکار، احساسات و واکنش ما به محیط اطرافمان است که بیان ژنها، تولید پروتئینها و میزان سلامتی ما را مشخص می کند.
امروزه دانشمندان بر این باورند که ممکن است بیان ژنهای ما به صورت لحظه به لحظه در حال تغییر باشد. تحقیقات نشان میدهد که افکار، احساسات و فعالیتهای ما – یعنی انتخابها، رفتارها و تجربیاتمان – اثر قابل توجهی بر شفا و بازسازی بدنمان میگذارند.
بنابراین ژنهای شما از تعاملاتتان با خانواده، دوستان و همکاران، فعالیتهای معنوی، عادتهای جنسی، میزان ورزش و نوع مواد شویندهی مورد استفادهتان تأثیر میپذیرند.
تحقیقات جدید نشان میدهد که حدود 90 درصد ژنها با سیگنالهای دریافتی از محیط همکاری میکنند، و اگر بگوییم تجربیات ما بر تعداد زیادی از ژنهایمان اثر میگذارند، آنگاه میتوان گفت که سرشت ما از پرورشمان تأثیر میپذیرد. حال چرا از قدرت این ایدهها استفاده نکنیم و با هر آنچه در توان داریم، به افزایش سلامتی و کاهش وابستگیمان به نسخهی پزشک نپردازیم.
بر اساس اندیشههای علمی جدید، افراد میتوانند در یک نسلِ واحد، ژنهای خود را تغییر دهند. فرایند تکامل ژنتیکی میتواند هزاران سال به طول بینجامد، اما تغییر رفتار یا کسب تجربیات بدیع میتواند ظرف چند دقیقه بیان ژن را تغییر دهد و این تغییر میتواند به نسل بعدی منتقل شود.
ما به واسطهی قدرت ذهن و عوامل محیطی مختلفی که ژنهایمان را برنامهریزی میکنند، میتوانیم برخی ژنها را روشن و برخی را خاموش کنیم و به این ترتیب تقدیر ژنی خود را تغییر دهیم.
حال با دانستن این مفهوم که «ما با افکار، احساسات و سبک زندگیای که داریم بیان ژنها، تولید پروتئینها و میزان سلامتی خود را مشخص میکنیم.» به چند نکته مهم توجه کنید:
1. ما میتوانیم قبل از تجربه یک رویداد، ژنهای مربوط به آن را فعال کنیم و بدنمان را متناسب با آن تطبیق بدهیم. پس اگر بخواهیم رویایی را در زندگیمان محقق کنیم، میتوانیم با ایجاد حالت وجودی با استفاده تصویرسازی و مراقبه، بدن خود را از پیش برای آن رویداد آماده و ژنهای مربوط به آن را فعال کنیم.
2. اگر مدام ژنهای سابقمان فعال شوند و روشن بمانند، پس از مدتی ژن فرسوده میشود و پیری بدین شکل اتفاق میافتد. بنابراین اگر درگیر زندگی روتین خود شویم و مدام همان احساسات و افکار سابق را در زندگی خود ایجاد کنیم، آنگاه بدن ما مدام همان ژنهای سابق را فعال و پروتئینهای سابق را تولید میکند، ژن فرسوده شده و ایمنی بدنمان کاهش خواهد یافت.
حال که با تأثیر ذهن و افکار بر بیان ژنها و تولید پروتئینها به خوبی آشنا شدید، بیاید تا بیشتر و عمیقتر به این موضوع بپردازیم و مسیری که از تولید افکار تا تغییر بدنمان طی میشود را بررسی کنیم و به قدرت ذهن پی ببریم.
چگونه با قدرت ذهن و فکر کردن، بدن خود را تغییر دهیم؟
خب کاری که میخواهیم انجام دهیم این است که رویدادی که میخواهیم آن را در آینده تجربه کنیم مانند سلامتی جسم یا هر چیز دیگری را فراخوانی ذهنی کنیم و ببینیم این افکار و احساساتی که در خودمان ایجاد میکنیم چگونه باعث تغییر بدنمان خواهند شد.
ابتدا چشمانمان را میبندیم و آن تصویری را که از رویداد موردنظرمان داریم با تمام جزئیات تصور میکنیم؛ به گونهای که مغز ما تفاوتی بین این تصویر و یک تجربه واقعی را احساس نکند.
سپس با تصویرسازی رویداد مورد نظر، احساساتی متعالی مانند شکرگزاری، خوشحالی، آرامش و … را در خودمان ایجاد میکنیم. وقتی آگاهانه رویداد موردنظرمان را با حالت عاطفی والایی مانند شادی یا شکرگزاری ترکیب کنیم و این عاطفهی جدید را در خودمان ایجاد کرده و برانگیختهتر شدیم، درواقع داریم بدنمان را در مواد عصبی-شیمیاییای غرق میکنیم که اگر رویداد مورد نظرمان تحقق پیدا کند، در بدنمان تولید خواهند شد. میتوان گفت که ما داریم طعم تجربهی آینده را به بدنمان میچشانیم. مغز و بدن ما تفاوت بین تجربیات واقعی زندگی و فکر کردن به آن تجربیات را نمیدانند – از نظر عصبی – شیمیایی، این دو یکی هستند. پس مغز و بدن ما باور میکنند که در لحظهی حال دارند رویداد مورد نظرمان را تجربه میکنند.
نکته بسیار مهم این است اگر تمرکزمان را بر روی این رویداد آینده حفظ کنیم و اجازه ندهیم افکار دیگر حواسمان را پرت کنند، ظرف چند لحظه، حجم مدارهای عصبی مربوط به خود قدیممان کاهش مییابد و این مسئله منجر به خاموش شدن ژنهای قدیممان میشود. سپس میتوانیم مدارهای جدیدی را شلیک و سیمکشی کنیم و به این ترتیب سیگنالهای مناسبی را برای فعال کردن ژنهای جدید به شیوههای جدید فراهم کنیم.
پیشنهاد مقاله: به تقدیرتان دستور دهید (+ویدیو از دکتر دیسپنزا)
آزمایشات زیادی روی فراخوانی ذهنی انجام شدهاند که نشان میدهند وقتی فرد روی بخش خاصی از بدنش تمرکز میکند، افکارش سبب تحریک آن بخشی از مغز میشوند که آن ناحیه از بدن را کنترل میکند – و اگر فرد این کار را ادامه دهد، تغییرات فیزیکی در ناحیهی حسی مغز ایجاد میشود.
وقتی به چیزی فکر میکنید، عواطفی را احساس میکنید و رویدادی را تجربه میکنید، خواه خوشایند باشد و خواه ناخوشایند، در عمل دارید فرایندهای مهندسی اپیژنتیک را روی سلولهای خودتان پیاده میکنید. پس تقدیر شما در دستان خودتان است.
با ذهن میتوانیم بیماری را کمی بهبود دهیم با فکر مثبت