معرفی و خلاصه کتاب وای آره یا نه! : نوشته: درک سیورز
این خلاصه صوتی به اونایی که دنبال قواعد و اصول خودشون برای زندگی هستن، یا اونایی که میخوان بدونن چه کاری ارزش انجام دادن داره یا نه، به شدت پیشنهاد میشه!
خلاصه متنی رایگان کتاب وای آره یا نه!
کتاب وای آره یا نه، یه کتاب کوچیک خوشخوان جمع و جور و زرده!
البته، جلدش زرده ها وگرنه خیلی هم کتاب مفیدیه. موضوعش راجع به درساییه که نویسنده از زندگی یاد گرفته و فکر میکنه که ارزش به اشتراک گذاشته شدن رو دارن. کتاب از پنج بخش تشکیل شده که هر بخش یه زمانی پست وبلاگیای بوده واسه خودش.
این کتاب اساسا بر اساس فلسفه ذهنی درک نوشته شده. یعنی درباره چیزهایی مثل پیدا کردن هویت خود، انجام دادن کارها، تصمیم قاطع گرفتن و پیدا کردن ارزشها تو زندگی تو این کتاب صحبت میشه. اما درک سیورز کیه؟ شاید درک رو تو سخنرانی های تد دیده باشین ولی اون خودش رو نوازنده ای میدونه که برنامه نویسی، وبلاگ نویسی و کارآفرینی هم انجام میده و بیشتر از همه خودش رو یه دانش آموز درحال یادگیری میدونه.
البته شاید مهم ترین کاری که میکنه کمک و راهنمایی به دیگران واسه بهبود وضعیت زندگی و شغلی شون باشه
سیورز به روانشناسی کاربردی علاقه زیادی داره. سخنرانی هایی هم که تو تد انجام میده معمولا رنگ و بوی روانشناسی دارن و همین موضوع، جذابیت حرفاش رو بیشتر میکنه. کتاب وای آره یا نه سال ۲۰۲۰ منتشر شده و تونسته رو زندگی خیلی ها تاثیر بزاره.
این کتاب مناسب سه دسته از آدماس : کسایی که دنبال یه سری قواعد اصولی واسه زندگین، کسایی که دنبال اینن که بفهمن چه کارهایی ارزش انجام دادن رو دارن و چه کارهایی ندارن و در نهایت، کسایی که از شنیدن عقاید یه صاحب نظر تو این زمینهها لذت میبرن. امیدواریم تا آخر پادکست همراهمون باشین.
فرض کنین که به همه فرصت هایی که تو زندگی واستون پیش میاد جواب مثبت بدین. آیا میخواین تو این کنفرانس شرکت کنین؟ بله. میخوای تو این پروژه با من همکاری کنی؟ حتما. میخوای یه پادکست با هم بسازیم؟ آره. بیا انجامش بدیم. هی من واسه این کار داوطلب شدم. تو هم میخوای شرکت کنی؟
چرا که نه. همه این جوابای مثبت به ملاقات با تعداد زیادی آدم جدید و انجام دادن کارای جدید ختم میشه که باعث میشه بتونین علاقه تون رو این وسط پیدا کنین. اما در نهایت به نقطهای میرسین که احساس تعهد و سردرگمی میکنین.
به زودی همه فرصت هایی که بهشون جواب مثبت دادین، تبدیل به وظیفه میشن و یه روز به خودتون میگین، چرا به این کار جواب مثبت دادم.
اگه خدای نکرده به این نقطه از زندگی رسیدین، وقتشه که بالاخره سیاست وای آره یا نه رو اجرا کنین
همونطور که جناب درک سیورز میگه، اگه احساس کردین چیزی کمتر از اوج انتظاراتتونه، به جای اینکه بهش جواب مثبت بدین، یه نه محکم تحویلش بدین. وقتی سیاست وای آره یا نه رو تو زندگی پیاده کردین، درواقع واسه خودتون موقعیتی رو ایجاد میکنین که روی چیزهایی که واقعا اهمیت دارن تمرکز کنین و رو کارهایی وقت بزارین که ارزش انجام دادن رو دارن.
حالا سه تا سوالی رو بررسی میکنیم که بهتون کمک میکنن تا متوجه بشین چه کارهایی ارزشش رو دارن که بهشون جواب مثبت بدین.
سوال اول : از انجام ندادن چه کاری متنفرین؟
سیورز میگه : وقتی از خودمون میپرسیم چه کاری ارزش انجام دادن رو داره، درواقع دنبال اینیم که بفهمیم واقعا عاشق چه کاری هستیم یا چه کاری ما رو خوشحال میکنه. این سوال هیچ وقت به جواب مناسبی نمیرسه.
چرا؟ شاید چون یه لیست بلندبالا از کارایی وجود داره که خوشحالمون میکنن و ما نیاز داریم که توی این لیست بیشتر عمیق بشیم.
پس این سوال رو به جاش امتحان کنین : از انجام ندادن چه کاری متنفرم؟ وقتی واسه چند روز نمیخوابیم، به این نتیجه میرسیم که چقدر به خواب احتیاج داریم. به فعالیت هایی مثل خوابیدن فکر کنین که اگه واسه یه مدت طولانی انجامشون ندین نسبت بهشون اشتیاق پیدا میکنین.
معمولا وقتی واسه چند روز مدام تو جلسه های شلوغ پلوغ شرکت میکنیم، دلمون واسه یه جای خلوت و ساکت لک میزنه.
دوست داریم کتاب بخونیم، یه چیزی بنویسیم، واسه پادکست برنامه ریزی کنیم و خلاصه کارایی انجام بدیم که به شرایطی لازم دارن که کسی دور و برمون نباشه. اینا راهکارهایی هستن که بتونین متوجه بشین از انجام ندادن چه کارهایی متنفرین:
اول؛ فرض کنین که زندانی شدین و مجبورتون کردن که مثل اسرای جنگی خندق بکنین. واسه انجام چه کاری بیشتر از همه دلتون تنگ میشه؟
دوم؛ تصور کنین از خواب بیدار شدین و فهمیدین که از کارتون اخراج شدین یا کسب و کارتون رو از دست دادین.
واسه از دست دادن کدوم بخش از کار قدیمیتون بیشتر دلتون میسوزه. هر چی که هست، این همون بخش از کاره که مستحق یه آره بزرگه.
سعی کنین به بقیه کارمندا اون وظایفی که جزو این دسته نیستن رو یاد بدین و خودتون روی اون بخشی که بهش بله گفتین تمرکز کنین. سوم اینکه تصور کنین فردا صبح که از خواب پا شدین، همه اطرافیانتون خدای نکرده به صورت اسرارآمیزی از بین رفتن.
مثلا شبیه فیلم اونجرز(avengers) تبدیل به گرد و غبار شدن. بیشتر از همه واسه کی دلتون تنگ میشه؟ خب وقتی هنوز فرصت اینو دارین که باهاش وقت بگذرونین، چرا این کارو انجام نمیدین؟
دوم : چی بیشتر از همه شما رو میترسونه؟
سیورز میگه : بعضی اوقات مردم از من میخوان که یه شعار یا یه قانونی بهشون بگم که خودم بیشتر از همه ازش استفاده میکنم.
اون قانون اینه : اون کاری که بیشتر از همه شما رو میترسونه رو انجام بدین. ترس یه شکلی از هیجانه و خودتون بهتر میدونین که باید کاری که شما رو به هیجان میاره رو انجام بدین.
روانشناس معروف، آبراهام مازلو(Abraham Maslow) میگه :
زندگی یه فرایند در حال تکراره که توش باید مدام بین گزینه امنیت، یعنی دوری کردن از ترس و حالت تدافعی گرفتن و گزینه ریسک کردن به خاطر رشد و پیشرفت، دومی رو انتخاب کنین. کسی رو تصور کنین که توی عنفوان جوانی دچار لکنت زبون شده. مثلا ما اسمشو میذاریم کامران.
کامران از صحبت کردن تو جمع هیجان زده میشه و این کار واسش خیلی مشکله. اما یه روز با یه موسسهای آشنا میشه که افراد شبیه به اون میرن اونجا و صحبت تو جمع رو تمرین میکنن.
کامران از رفتن به اونجا میترسه. اما با خودش فکر میکنه که اگه به اونجا بره میتونه چیزای جدیدی حداقل راجع به خودش یاد بگیره. خلاصه چند روز بعد کامران به اون موسسه میره، جلوی ده ها نفر وایمیسته و سخنرانیش رو شروع میکنه. اما حین حرف زدن از هیجان میلرزه و لکنت زبونش حتی بیشتر هم میشه.
ولی جالب اینجاست که بعد از اون سخنرانی کامران احساس قدرت میکنه. اون تسلیم نمیشه و به مسیرش ادامه میده. هرچی بیشتر از سخنرانی میترسه، از اون طرف انگیزه اش هم واسه این کار بیشتر میشه.
در نتیجه مهارت های گفتاریش پیشرفت میکنه و روز به روز بهتر میشه. اگه کامران تو قدم اول تسلیم میشد، هیچ وقت رنگ موفقیت و پیشرفت رو نمی دید و تا آخر عمرش با لکنت زندگی میکرد.
اگه یه پروژه دلهره آور واسه چند ماه ذهنتون رو به خودش مشغول کرده، مثلا راه انداختن یه کسب و کار که ممکنه شکست بخوره، یا یادگرفتن یه زبان جدید، حتی اگه تو قدم اول شکست خورده به نظر برسین، ارزشش رو داره که بهش یه آره بزرگ تحویل بدین و به بقیه کارهاتون نه بگین.
سوم : اگه سیر شدین چی؟
سیورز میگه : شما احساسی رو که بعد از خوردن یه وعده غذایی سنگین میخورین رو تجربه کردین. وقتی انقدر سیر شدین که دیگه نمیتونین لب به چیزی بزنین. آیا تا حالا فکر کردین که این مسئله چطوری تو بقیه جنبه های زندگیتون میتونه اتفاق بیفته؟
چی میشه اگه همه توجهات رو به خودتون جلب کنین و همه آدما شما رو تحسین کنن؟ احتمالا دیگه بیشتر از این نمیخواین.
بعدش چی کار میکنین؟ چه کاری رو دیگه انجام نمیدین؟ چی میشه اگه اینقدر پول داشته باشین که دیگه بیشتر از اون نخواین؟ بعدش چی کار میکنین؟ چه کاری رو دیگه انجام نمیدین؟ ما آدما به شدت دنبال توجه، تحسین و پذیرش دیگران هستیم و این منابع رو واسه خودمون انباشته میکنیم چون معتقدیم اینا محدود هستن.
اما اگه مدام به دنبال توجه و پول باشیم، به خاطر رسیدن به سود و تحسین بقیه، به هر پیشنهاد کوچیکی جواب مثبت میدیم و کارهایی رو انجام میدیم که واقعا دوست نداریم.
اگه این قضیه رو متوقف و احساس ثروتمند بودن کنیم، میتونیم جلوی قبول پیشنهادهایی رو که فقط واسمون پول یا توجه دیگران رو به ارمغان میاره بگیریم و به بلند مدت فکر کنیم.
وقتی پول و توجه دیگران تو اولویتتون نباشن، میتونین رو کارهایی که واقعا دوست دارین و واستون مفیدن تمرکز کنین. وقتی یه پروژه لذت بخش و مفید باشه، سخت تر روش کار میکنین. به اشتیاق انجامش، صبح ها زودتر از خواب بیدار میشین و تا دیروقت واسه کار کردن رو اون پروژه بیدار میمونین. علی رغم اینکه به یه نتیجه فوری نمیرسین اما به مسیرتون ادامه میدین.
باید بدونین این نوع از مقاومت و پشتکار، معمولا به یه پیشرفت غیرمنتظره هم ختم میشه
بنابراین به شکل متناقضی، در حالی که نگران پول یا توجه نیستین، درواقع دارین یه چیز جالب میسازین یا یه کاری میکنین که هم پول و هم توجه بقیه رو واستون به ارمغان میاره.
حالا بعد از اینکه سه تا سوال رو از خودتون پرسیدین، ممکنه بیشتر از یه فعالیت باشه که از انجام ندادنشون نفرت داشته باشین، ممکنه بیشتر از یه کار شما رو بترسونه یا اگه به مقدار کافی پول و توجه داشته باشین ممکنه بیشتر از یه پروژه باشه که تا آخر اون رو ادامه بدین. سیورز میگه: شاید قصه خر بردن (Burden) رو شنیده باشین که یه روز بین خوردن آب و یونجه گیر میکنه.
خر به چپ و راست نگاه میکنه و نمیتونه بین سطل آب و تپه یونجه تصمیم بگیره. خلاصه یه مدت میگذره و در نهایت متاسفانه خر جان به جان آفرین تسلیم میکنه. یه خر نمیتونه به آینده فکر کنه. اگه فکر میکرد متوجه میشد که میتونست اول آب رو بنوشه و بعد سراغ یونجه بره. شما اینطوری نباشین. شما میتونین هر کاری که دوست دارین رو انجام بدین. فقط لازمه که آینده نگر و صبور باشین.
اگه الان سی سالتونه و روبروتون ۶ راه مختلف واسه ادامه زندگی میبینین، میتونین هر کدوم رو در عرض ده سال انجام بدین
و در حالی که نود ساله شدین همه اون راه ها رو کامل کرده باشین. ممکنه این کار مسخره به نظر بیاد که واسه نود سالگیتون از الان برنامه ریزی کنین ولی بالاخره شاید به اون سن برسین. خدا رو چه دیدین؟ پس لازمه که ازش سود ببرین.
خلاصه اینکه وقتی احساس سردرگمی و متعهد بودن بیش از حد کردین، استراتژی وای آره یا نه رو به کار بگیرین. تقریبا به همه چیز نه بگین.
در این صورت میتونین زمان بیشتری رو به فعالیت های ارزشمند اختصاص بدین. مثل کارهایی که از انجام ندادنشون متنفرین یا کارهایی که از انجام دادنشون میترسین اما واستون سودمندن یا فعالیتهایی که اگه پول و توجه کافی داشتین اونها رو انجام میدادین. درک میگه : تقریبا به همه چیز نه بگین و تقریبا هیچ کاری انجام ندین.
اما همون یه ذره کاری که قبول میکنین رو با تمام وجود انجامش بدین.
چیزی که شنیدین لب مطلب کتاب وای آره یا نه اثر درک سیورز بود. سیورز یه نویسنده فوق العاده مختصر نویس اما الهام بخشه.
لطفاً نظرها، پیشنهادها و پاسخ خود را با ما و سایر همراهان آکادمی نسیم سبحان در بخش نظرات (زیر همین مقاله) به اشتراک بگذارید.
همیجوری بله یا نه نگیم