معرفی و خلاصه کتاب راز استعداد : نوشته: دنیل کویل
? موضوع این کتاب در مورد استعدادهای انسانه و اینکه چطوری میتونیم اونا رو پرورش بدیم. تو این کتاب به طور ویژه به این موضوع جنجالی و مهم پرداخته شده که اصلا مهارت و استعداد یه چیز ذاتی و ژنتیکیه یا اینکه با تمرین و تکرار به دست میاد؟! ? از نظر نویسنده کتاب، تمرین و پشتکار تو یه زمینه، عامل مهمتری برای موفقیته تا ژنتیک. این کتاب به ما یاد میده که چطوری استعداد رو در خودمون پرورش بدیم و تو کارهایی که تو نگاه اول هیچ استعدادی توشون نداریم، پیشرفت کنیم و مهارتمون رو بالا ببریم.
خلاصه متنی رایگان کتاب راز استعداد
خوندن این کتاب به همه کسایی که به پرورش استعداداشون و موفقیت تو زندگی اهمیت میدن، توصیه میشه
تو سال ۲۰۰۸ دنیل کویل Daniel coyle نویسنده این کتاب، دور دنیا رو سفر کرد تا راز یه سری مکان ها تو دنیا رو کشف کنه، مکان هایی که استعدادای فوقالعاده ای رو به دنیا ارائه دادن. به عنوان مثال کشوری مثل کره جنوبی که سابقه زیادی تو رشته ورزشی گلف golf نداره، ولی ۳۳ تا از ۱۰۰ ورزشکار برتر گلف رو به خودش اختصاص داده و یا باشگاه تنیس کوچیکی تو مسکو Moscowبین سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ تنیسور های برتری رو به دنیا معرفی کرده که از کل تنیسورهای برتر آمریکا بیشتر بوده و یا چه اتفاقی افتاده که یه مدرسه تو آمریکا ۴ برابر بقیه مدارس، دانش آموزایی از خانواده فقیر و کم درآمد رو به کالج فرستاده.
کویل Coyleهمه این موارد استثنایی و عجیب رو به عنوان منابع و کانون استعداد نامگذاری میکنه. کویلCoyle در یکی از شهرهایی که از نظر خودش کانون استعداد بود، بچه هایی رو دید که به اوج تواناییاشون رسیده بودن و تو ورزش یا هنری که داشتن نهایت استعدادشون رو بروز داده بودن. چیزی که جالب بود این بود که مکرر اشتباه میکردن و باز دست از تلاش برنمیداشتن، درست مثل راه رفتن یه نوزاد که یه کم راه میره، زمین میخوره، دوباره بلند میشه، راه میره تا در نهایت راه رفتنو به طور کامل یاد میگیره.
کویل Coyleدید تو این شهر همه مردم اینجورین و همیشه به خودشون اجازه اشتباه کردن میدن و از دید منفی دیگران نسبت به خودشون ترسی ندارن. این برای کویل Coyle خیلی عجیب بود، چون همه آدما به طور غریزی از اشتباه کردن بدشون میاد و همیشه تلاش میکنن تا دید بقیه نسبت بهشون خوب باشه. پس چرا مردم شهرهایی که مرکز استعدادیابی هستن، شدیدا علاقه دارن که روزها و ساعت های متوالی به تمرین کردن بپردازن و اشتباهای زیادی بکنن؟
بعد از خوندن راز استعداد متوجه شدیم که سه دلیل اصلی برای پاسخ به این سوالا وجود داره، که ما این سه دلیل رو سه پایه اصلی برای شکل گیری استعداد و پرورشش در نظر میگیریم. این سه پایه در واقع مثل سه تقویت کننده ای هستن که به راکت ها و شاتل های فضانوردی بسته میشن. این سه پایه نیرو و فشار لازم برای ادامه دادن، کشف و پرورش استعداد هر شخص رو تامین میکنن. درست مثل موشکی که از اون سه تا تقویت کننده برای فرار از جو زمین و نیروی جاذبه استفاده میکنه، این سه تا تقویت کننده هم نیروی لازم برای از بین بردن هر مانع و چیزی که سد راه پیشرفت و پرورش استعداد تو هر رشته ورزشی یا هنری باشه رو تامین میکنه و اون فرد رو از یه شخص معمولی، به یه شخص با استعداد فوق العاده تبدیل میکنه.
تقویت کننده استعداد ۱:
یه اتفاق منقلب کننده. در ۱۸ میmay ۱۹۹۸ گلف بازای زن جوون تو کره جنوبی، چیزی رو دیدن که قبل از اون هرگز اتفاق نیافتاده بود. یه گلف باز زن کره ای به اسم سه ری پاک Se Ri Pak تو ضربه آخر مسابقات حرفه ای قهرمانی گلف بانوان تو جهان، قهرمان این مسابقات شد و اولین کسی از کره جنوبی بود که تو یه مسابقه حرفه ای گلف، قهرمان میشه.
کریستینا کیم Cristina Kim که یه گلف باز جوون تو اون زمان بود گفت: اون چشماش آبی نبود، موهاشم بلوند نبود و تو کشوری بزرگ شده بود که شرایط یکسانی با من داشت. با خودم گفتم اگه اون تونسته این کارو بکنه، چرا من نتونم. بعد از این که سه ری پاکSe Ri Pak اولین قهرمانیشو تو مسابقات گلف حرفه ای آورد، جرقه ای تو ذهن گلف بازای زن کره ای ایجاد کرد؛ دقیقا مثل دونه های قاصدکی که تو هوا پخش میشن، این قهرمانی هم مثل اون دونه ها تو کل کشور کره پخش شد.
ده سال بعد گلف بازای کره ای تو رنکینگ جهانی بالاتر رفتن و به ورزش گلف تو دنیا سلطه پیدا کردن و تونستن تو یک سوم مسابقات جهانی حرفه ای گلف، به قهرمانی برسن. لحظه قهرمانی سه ری پاک Se Ri Pak تو ۱۸ می may ۱۹۹۸ یه لحظه منقلب کننده بود و باعث شکل گیری یه جریان و تغییر ذهنیت آدمای یه جامعه شد. چون به دخترای کره ای چیزی رو نشون داد که تا قبل از اون براشون غیر ممکن بود. یه اتفاق منقلب کننده دیگه ای که افتاد، در سال ۱۹۵۴ بود. تا اون سال، تصور همه مردم دنیا این بود که یک مایل رو نمیشه زیر چهار دقیقه دوید و برای انسان یه کار غیرممکن به حساب میاد.
تا اینکه تو صبح روز ۷ آگوستAugust ۱۹۵۴ راجر بنیستر Roger bannister غیرممکن رو ممکن کرد و تونست یک مایل رو زیر ۴ دقیقه بدوه. تو چند ماه بعدی، به نظر میرسید که انگار تمام دونده ها تو دنیا با استعداد تر شدن. ده ها دونده تو کل دنیا تونستن یه مایل رو تو کمتر از چهار دقیقه بِدَوَن. مسئله اینجا بود که تو این مدت تو ژنتیک انسان ها تغییری ایجاد نشده بود، پس چی باعث این تغییر ناگهانی و پیشرفت دونده ها شده بود؟ چیزی که این وسط تغییر کرده بود، باور و سقف توانایی ذهنی دونده ها بود.
دونده های کل دنیا تا قبل از این زیر ۴ دقیقه یه مایل رو دویدن براشون کار غیر ممکنی بود، اما کاری که راجر بنیسترRoger bannister کرد، باعث شد ذهنیتشون تغییر کنه و این کار براشون یه کار ممکن به نظر برسه. تمام این تغییر ها به خاطر اون لحظه انقلابی و متحول کننده ای بود که راجر بنیستر Roger bannister به وجود آورد.
تقویت کننده استعداد ۲:
تاثیرگذاری و اهمیت محیط پیرامونی، یه سری مدارس تو آمریکا هستن به اسم کیپ Kipp، این مدارس بیشتر از هر مدرسهی دیگه ای تو آمریکا، دانش آموز به کالج میفرستن و جالب اینه که دانش آموزای این مدرسه اکثرا از قشر کم درآمد هستن. کاری که این مدرسه میکنه اینه که، به محض اینکه بچه ها تو مدرسه ثبت نام میکنن، اونهارو به کالج های مختلف میبره و باعث آشنایی دانش آموزا و برخورد نزدیک با کالج های مختلف میشه.
دانش آموزا تو این اردوهای بازدیدی از کالج ها، با دانشجو هایی که مثل خودشون از خانواده کم درآمد بودن، آشنا میشن و صحبت میکنن. بعد از این اردو، دانش آموزا به این باور میرسن که درسته خانوادشون کم درآمده و هیچکس تو اطرافیان و فامیلشون تابحال به کالج نرفته، اما اونا میتونن، اولین نفری باشن که به این مورد دست پیدا میکنن. از طرفی مدارس کیپ Kipp هم میدونن انگیزه ای که این اردو که به اصطلاح همون اتفاق منقلب کنندست به بچه ها میده، به مرور زمان کم رنگ میشه یا از بین میره، به خاطر همین به معلما گفتن که در طول روز حداقل ۱۰۰ بار به رویای کالج رفتن، تو صحبتاشون اشاره کنن و نزارن که انگیزه کالج رفتن از ذهن بچه ها پاک بشه.
یکی از معلمای مدرسه کیپ Kipp در این باره میگه: ما خیلی بیشتر و به شکل متوالی و روزانه برای بچه ها، در مورد کالج و مزایاش و رویای کالج رفتن صحبت میکنیم. دنیل کویلDaniel coyleنویسنده این کتاب هم از این مدارس بازدید کرد و متوجه شد که اسم هر اتاق تو مدرسه، اسم کالجیه که معلم اون درس، توش درس خونده؛ مثلا کلاس ریاضی اسمش برکلیه Burkley، مطالعات اجتماعی اسمش USC عه و کلاس آموزش ویژه اسمش مدرسه عالی کرنله Cornell. حتی سر در هر کلاس و روی در ورودی هم این نوشته چسبونده شده که شما به کدوم کالج میرید؟ هر کدوم از این کانون های پرورش استعداد، پر از این نشونه های محیطیه که همیشه در حال یادآوری به افراد تو اون محیطه که چی اهمیت داره و باید دنبال چی باشن.
در دهه ۶۰ میلادی، لازلو پولگار Lazlo Polgar میخواست ثابت کنه که نابغه ها مادرزادی نابغه نیستن و نبوغ با پرورش و تمرین به وجود میاد. پولگار Polgar هیچ بچه ای نداشت و قول داد که در آینده بچه هاش که به دنیا بیان، اونارو به قهرمان شطرنج تبدیل میکنه. در طول دو دهه بعدی پولگار Polgar صاحب ۳ تا دختر شد و این سه دختر رو تو محیطی بزرگ کرد که شطرنج حضور پررنگی تو اون محیط داشت.
اون توی خونه رو با کتابای مربوط به شطرنج، صفحه ها و مهره های شطرنج و عکس شطرنج بازای معروف پر کرد و به شکل ممتد با بچه ها در مورد شطرنج صحبت می کرد. این محیط به بچه ها نشون می داد که شطرنج خیلی مهمه و به نظر می رسید که بچه ها این سیگنالو از محیط گرفته بودن. تو چند سال آینده، این سه دختر علاقه و وسواس عجیبی نسبت به شطرنج پیدا کردن و هر سه تاشون به استاد بزرگای شطرنج دنیا تبدیل شدن.
تقویت کننده استعداد شماره ۳:
دلیلی که باعث تلاش بیشتر و محرک ادامه دادن باشه: تو دخترای پولگار Polgar، کوچیکترین دختر جودیت Judit از بقیه دخترا شطرنج باز بهتری بود. جودیت Judit تو سال ۱۹۹۱ تو سن ۱۵ سالگی، جوونترین بازیکنی بود که به مقام استاد بزرگی شطرنج رسید. بر اساس گفته های کتاب راز استعداد، استعداد جودیتJudit نتیجه تلاش مداوم و سخت تو سنین پایین بود، چیزی که باعث میشد جودیت Judit این تمرینا و کارای سخت رو به شکل خستگی ناپذیر انجام بده، انگیزه و محرکی بود که تو ذهنش داشت و باید بهش میرسید.
زمانی که این سه تا خواهر شروع کردن به شطرنج بازی کردن، بازی جودیت Judit از همه ضعیف تر بود. تو ذهن جودیت Judit همه چی خیلی واضح بود. بهترین باش وگرنه کنار گذاشته خواهی شد. به نظر میرسه این مورد دقیقا مشابه اتفاقیه که برای قهرمانای دوی سرعت المپیک تو دوره جوونی میافته.
دنیل کویل Daniel coyle وقتی به سریعترین دونده های تاریخ نگاه کرد، دید که اکثر دونده ها فرزند چهارم خانواده هایی هستن، که به طور میانگین ۴.۶ فرزند دارن. کویل Coyle میگه که: «سرعت دویدن یه موهبت و استعداد ذاتی نیست، بلکه مهارتیه که با تمرین زیاد و پشتکار به دست میاد». اون محرکی که وقتی یه دونده عقبه باعث تلاش بیشترش میشه و دونده به خودش فشار بیشتری میاره، باعث پیشرفت و سریعتر شدن اون دونده میشه. همه ما یه محرک یا دلیلی برای ادامه دادن داریم، که میتونه خانواده یا دوستان یا افراد نزدیک به ما باشه.
کانون های پرورش استعداد با دست گذاشتن روی این محرک ها و ایجاد انگیزه، باعث میشن بچه ها کارهایی رو انجام بدن که همسن و سالاشون توانایی انجامش رو ندارن و اونارو به نهایت توانایی خودشون میرسونن.تو دهه ۸۰ میلادی تو بعضی جاها، این قضیه به اوج خودش رسیده بود. مدرسه تنیس اسپارتاکSpartak در مسکو Moscow که تعداد تنیسورهای زن برترش تو دنیا، از کل تنیسورهای برتر آمریکا بیشتر بود، کلاس های تنیسش رو با ۲۵ کودک ۷ ساله شروع کرد. بعد از مدتی مربی تنیس اون باشگاه، هر دو هفته یه بار یکی از دخترارو از باشگاه حذف میکرد و اجازه تمرین بهش نمیداد.
اگه اون دختر بچه ها برای موندن تو تیم مبارزه نمیکردن و تمرینای سخت رو انجام نمیدادن، هیچوقت سطحشون انقدر بالا نمیرفت. در آخر اگه میخواید تو خونه یا مدرسه استعدادی رو پرورش بدید، روی ا ت م “اتم” تمرکز کنید. زمانی که فرزند یا دانش آموز شما، مثل گلف بازای کرهای “اتفاق منقلب کننده” رو تجربه میکنه و شخصی رو به عنوان قهرمان خودش قرار میده، شما باید مثل معلمای مدرسه کیپ Kipp از فاکتور «تاثیرگذاری محیط» استفاده کنید و محیط پیرامون اون دانش آموز یا فرزندتون رو به شکلی دربیارید که تاثیر اون اتفاق منقلب کننده حفظ بشه.
همچنین شما مثل خانواده پولگارPolgar و مدرسه کیپ Kipp باید محیطی رو فراهم کنید که همیشه به فرزندتون یا دانش آموزا یادآوری کنه که چه چیزایی مهمه و باید دنبال چیا باشن و سعی کنید لحظه ای منقلب کننده براشون ایجاد کنید که باعث تغییر و تحریکشون بشه. بعد از این با ایجاد جو رقابتی و تمرینات سخت، براشون “محرک” ایجاد کنید.
وقتی رو این سه تقویت کننده استعداد تمرکز کنید و به شکل اصولی اجراشون کنید
یه انگیزه درونی تو کودک یا دانش آموزتون ایجاد میشه که میتونه اون هارو به نهایت توانایی و مهارتشون برسونه و باعث میشه ساعت ها تمرین سخت و طاقت فرسارو انجام بدن و به یه استعداد استثنائی و بی نظیر تو زمینه کاری، هنری و یا ورزشی خودشون تبدیل بشن.
این مطالبی که براتون گفتیم، پیام اصلی ای بود که ما از کتاب راز استعداد نوشته دنیل کویل Daniel coyle دریافت کردیم و علاوه بر این ها کلی داستان جالب و مفید دیگه در مورد اینکه چطوری یه استعداد رشد میکنه، تو این کتاب هست که قطعا به دردتون میخوره. امیدوارم توی این وقتی که با ما به اشتراک گذاشتید، لذت برده باشید و خستگی ناپذیر تو راه رسیدن به هدفاتون قدم بردارید.
لطفاً نظرها، پیشنهادها و پاسخ خود را با ما و سایر همراهان آکادمی نسیم سبحان در بخش نظرات (زیر همین مقاله) به اشتراک بگذارید.