معرفی و خلاصه کتاب زنان نامرئی : نوشته: کارولین کریادو پرز
کارولین کریادو پرز معتقده که توی قوانین دنیایی داریم زندگی میکنیم یک «شکاف داده جنسیتی» وجود داره. یعنی بخش عمدهای از دادههای جهان از پزشکی گرفته تا هوش مصنوعی، بر اساس بدن و رفتار مردانه شکل گرفته.گوشیهای هوشمند متناسب با ساختار دست مردا طراحی شده. دمای استاندارد دفاتر کار و ادارات روی میزان متابولیسم بدن مردا تنظیم شده. تستهای ایمنی خودرو و تست تصادف روی آدمکهای مرد انجام میشه.ما داریم تو دنیایی زندگی میکنیم که برای مردا و زندگی اونا طراحی شده. این تبعیض چجوری به وجود اومده؟ توی این خلاصه کتاب دربارهش صحبت میکنیم!
خلاصه متنی رایگان کتاب زنان نامرئی
توی کتاب زنان نامرئی (2019)، کارولین کریادو پرز(Caroline Cradio Perez) معتقده که توی قوانین دنیایی که داریم توش زندگی میکنیم یک «شکاف داده جنسیتی» وجود داره
یعنی چی؟ یعنی:
بخش عمدهای از دادههای جهان از پزشکی گرفته تا هوش مصنوعی، بر اساس بدن و رفتار مردانه شکل گرفته.
گوشیهای هوشمند متناسب با ساختار دست مردا طراحی شده.
دمای استاندارد دفاتر کار و ادارات روی میزان متابولیسم بدن مردا تنظیم شده.
تستهای ایمنی خودرو و تست تصادف روی آدمکهای مرد انجام میشه.
ما داریم توی دنیایی زندگی میکنیم که برای مردا و زندگی اونا طراحی شده. حالا این تبعیض چجوری به وجود اومده؟
این قضیه تا حدی به شکاف دادههای جنسیتی (gender data gap) مربوط میشه. وقتی فرض میکنیم که نیازهای مردانه استاندارد هستن، از توجه به نیازهای زنها غافل میشیم. همین نادیده گرفتن زنها باعث شکاف دادههای جنسیتی میشه و در نتیجه زنا به اندازه کافی تو دادههایی که مبنای تصمیمگیری هستش، حضور ندارن.
شکاف دادههای جنسیتی منبع خیلی از نارضایتیهاییه که زنا هر روز دارن تجربهش میکنن، مثل صفهای طولانیتر سرویسهای بهداشتی عمومی که برای رفع نیاز زنها ساخته نشده. تو بدترین حالتش، شکاف دادههای جنسیتی میتونه عواقب کشندهای داشته باشه، مثلا در تصادفات رانندگی ممکنه زنها بیشتر صدمه ببینن و نتایج بدتری به بار بیاد. این فقط زنا نیستن که دارن رنج میبرن. شکاف دادههای جنسیتی روی همه چیز تأثیر منفی میذاره، از سیاست گرفته تا اقتصاد جهانی. برای اینکه به این موضوع بپردازیم اول باید ببینیم این شکاف چجوری داره دنیای ما رو شکل میده.
در ادامه به این سوال ها هم جواب میدیم:
چرا برفروبی میتونه یک موضوع فمینیستی باشه؟
انسانِ مرجع کیه؟
چجوری شکاف دادههای جنسیتی برای ما تریلیونها هزینه توی «تولید ناخالص داخلی» در سطح جهانی داره؟
ما شرطی شدیم که جنسیت مرد رو به عنوان پیشفرض در نظر بگیریم و جنسیت زن رو نادیده بگیریم یا حذفش کنیم
تو سال 1889 وقتی که باستان شناسا یک اسکلت زرهی وایکینگ رو تو سوئد کشف کردن، با اینکه استخون لگنش شبیه لگن ماده بود، فکر کردن که استخونا مال یک جنگجوی مرده. بدتر از اون اینه که، بیشتر از 100 سال هیچ کس متوجه این اشتباه نشد! و این اولین باری نبود که باستان شناسا همچین فرضی میکردن. زنا همیشه نادیده گرفته میشن چون ما شرطی شدیم که مردا رو به عنوان جنسیت پیش فرض ببینیم.
گرایش ما به محوریت مردانگی، حداقل به زمان ارسطو فیلسوف یونان باستان برمیگرده. ارسطو تو کتاب «درباره نسل حیوانات» (340 قبل از میلاد) مردا رو عادی و زنا رو ناهنجار توصیف میکنه. تو آناتومی هم، بدن مرد از نظر تاریخی پیشفرض در نظر گرفته میشد. بدن زن، وقتی هم مورد توجه قرار گرفت، جزو استثناها بود. بعضی از اندامهای زنانه، مثل تخمدانها، حتی تا قرن هفدهم نامگذاری نشده بودن.
اما تعصب جنسیتی فقط مربوط به گذشته نیست. حتی چیزای امروزی مثل ایموجیها، که جدیدترین زبان دنیاست هم برای جنس مرد امتیاز قائله. همه ایموجیها توسط یک کنسرسیوم به نام یونیکد اختصاص داده میشن. اما این به پلتفرمهای پشتیبانی کننده از شکلکا بستگی داره که تعیین کنه چجوری ایموجیهای یونیکد رو به تصویر بکشه. قبل از سال 2016، یونیکد جنسیت رو به ایموجیها اختصاص نمیداد. اونا گفتن که نمادهای ایموجی باید یک دونده یا یک افسر پلیس داشته باشه. اما پلتفرمها اومدن دوندههای مرد و افسران پلیس مرد رو به تصویر کشیدن. فقط وقتی که یونیکد جنسیت رو برای ایموجیها در نظر گرفت، زنا و مردا تونستن به «برابری ایموجی» برسن.
با این حال، تو خیلی از جنبههای دیگه زندگی، راه زیادی تا برابری جنسیتی مونده. از مجسمهها گرفته تا اسکناسها و کتابهای درسی، همشون به سمت جنسیت مردانه تمایل دارن. توی بریتانیا مجسمههای مردایی که اسمشون جانه، از همه مجسمههای زنای غیر سلطنتی بیشتره! یا مثلاً توی اسکناسهای بریتانیا در حال حاضر فقط یک زن به تصویر کشیده شده که اونم جِین آستِنه.
این تعصب جنسیتی تو مبحث آموزش بیشتر به چشم میخوره. تو سال 2014، یک مطالعه نشون داد که تو کتابهای زبان و دستور زبان، ارجاع به مردا بیشتر از ارجاع به زناس و تقریباً نسبت 3 به 1 دارن. در ادامه این کتاب میبینیم این تبعیض بر هر جنبهای از زندگی ما تأثیر میذاره، از طراحی ماشینها و تلفنهای هوشمندمون گرفته تا روشهای مقامات محلی برای برفروبی!
دیتا سنترها بر روی تجربه مردانه متمرکزن و تجربه زنانه رو نادیده میگیرن
تو صبحهای برفی توی کارلسکوگای سوئد (Karlskoga) ، اول برف پیادهروهارو پاک میکنن، بعد محل عبور عابرای پیاده و بعد جادهها. اما قبلاً برعکس بود. چرا؟ چون اول صبح، کارگرا و کارمندای تمام وقت رانندگی میکنن، در حالی که کارگرای پارهوقت یا مراقبین پیاده میرفتن. اون موقع شورای کارلسکوگا مسافرای تمام وقت رو در اولویت میدید.
اما خودشون نمیدونستن که درواقع دارن مردا رو به زنا اولویت میدن. کارگرای تمام وقت اکثراً مردن، در حالی که مراقبین و کارگرای پارهوقت بیشترشون خانومن. شورا متوجه شد که در مجموعه دادههاش برای خانومها فکری نکرده بوده. وقتی که بررسیهای لازم رو انجام دادن، نقصهایی رو تو برنامه برفروبی شون پیدا کردن و روش قبلی رو عوض کردن. روش جدید باعث آسیبهای کمتری به عابرای پیاده ناشی از برف شد.
چرا نیازهای خانومها اغلب تو سطح سیاست نادیده گرفته میشه؟ شاید دلیلش این باشه که خیلی از سیاستها، چه دولتی و چه شرکتی، توسط آقایون تنظیم میشه. به فیسبوک نگاه کنین: شریل سندبرگ (COO Sheryl Sandberg)، مدیر ارشد اجرایی، اولین کارمند فیس بوک نبود که باردار شد، اما اولین مدیر باردار اونجا بود. اون توی زمان بارداریش فهمید که شرکت به یه پارکینگ اختصاصی برای خانومای باردار لازم داره. با این حال، تا زمان بارداری سندبرگ، شرکت نیازهای کارمندان باردار رو در نظر نگرفته بود.
وقتی که خانومها از دادهها کنار گذاشته میشن، شکاف دادههای جنسیتیای ایجاد میکنه که برای مردا امتیازای بیشتری قائله. مثلا اگر از حمل و نقل عمومی اروپا استفاده کنین، مردا بیشتر از زنا مشاغل تمام وقت دارن و همونطور که یک مطالعه تو سراسر اتحادیه اروپا تو سال 2012 نشون میده، دادههای حمل و نقل روی اشتغال تمام وقت متمرکزه. نتیجه میشه یک سیستم حمل و نقل که کلیه منابع رو به زمانهای اوج سفر اختصاص میده و سفرهای غیر مسافربری رو توی اولویت قرار نمیده.
شکاف دادههای جنسیتی باعث میشه که خانومایی که از سیستم حمل و نقل استفاده میکنن، کمکار بشن و حتی اونا رو به خاطر نحوه سفرشون جریمه میکنه. زنا از حمل و نقل عمومی متفاوت با مردا استفاده میکنن، اما دادههای حمل و نقل اینو در نظر نمیگیره. مثلاً یه مورد دیگه، قیمت بلیط معمولاً بر اساس تعداد سفر تعیین میشه، نه مسافت. آقایون معمولاً یک رفت و آمد استاندارد دو سفره انجام میدن. کارگرا و مراقبین پارهوقت که باز هم اکثراً خانوما هستن – «سفرهای زنجیرهای» دارن و در طول روز تعدادی سفر کوتاه هم انجام میدن. نتیجه؟ زنا دارن برای سفرهای کوتاهتر هزینه بیشتری پرداخت میکنن.
شکاف دادههای جنسیتی بهراحتی خانومارو رو آزار میده و وقتی که به این شکاف توجه نمیشه و خیلی راحت خانومارو درنظر نمگیرن، عواقب بدی میتونه داشته باشه که در ادامه اونارو میشنویم.
زنها به خاطر دادههایی که تجربه خانومهارو رو در نظر نمیگیرن، از یه سری چیزها محروم میشن
اگر تا حالا تو کنسرتی شرکت کرده باشین و صف سرویس بهداشتی خانومها رو با صف سرویس بهداشتی آقایون مقایسه کرده باشین، حتما متوجه تفاوت بین این دوتا شدین.
اون صف طولانی چجوری اتفاق افتاده؟ این نتیجه مستقیم شکاف دادههای جنسیتیه. تو مقررات برنامه ریزی عمومی، معمولاً مکان و فضای مساوی سرویس بهداشتی برای مردا و زنا اختصاص میدن. این روی کاغذ همه چی خوب به نظر میرسه – اما اگرعمیقتر نگاه کنین میبینین که این تصمیم مبتنی بر دادههاییه که نیازهای زن هارو رو نادیده میگیره.
استفاده زنا و مردا از سرویس بهداشتی خیلی فرق داره، اما توی طراحی سرویس بهداشتی نمیشه که این تفاوتها در نظر گرفته نشه. بعضی وقتا سرویسهای بهداشتی مردانه حتی امکانات بیشتری نسبت به سرویسهای بهداشتی زنانه دارن، با اینکه خانوما بیشتر از آقایون از سرویس بهداشتی استفاده میکنن. خانوما بیشتر پیش میاد که بچههاشون رو ببرن سرویس بهداشتی. یک خانومی که پریوده ممکنه نیاز به تعویض تامپون یا نوار بهداشتی داشته باشه. زنای باردار تایم بیشتری برای استفاده از سرویس نیاز دارن. این صف طولانی تصادفی نیست. این یک نقص طراحیه که از دادههای ناقص به وجود اومده.
اون چیزی که تو جهان توسعه یافته ناخوشاینده، میتونه عواقب خیلی جدیتری تو جهان در حال توسعه داشته باشه. تو خونههایی که سرویس بهداشتی خصوصی وجود نداره، دسترسی به امکانات برای هر دو جنس مشکله، اما کمبود سرویس بهداشتیهای عمومی برای خانومها مشکلات بیشتری رو ایجاد میکنه. تو جاهایی که سرویس بهداشتی در دسترس نیست، مردا در ملاء عام دسشویی میکنن، اما انجام همین کار از نظر فیزیکی برای خانومها مشکله و معمولا از نظر اجتماعی یه تابو حساب میشه. بنابراین بعضی از خانومها ادرار خودشون رو نگه میدارن که همین کارمیتونه باعث مشکلات سلامتی مثل عفونتهای دستگاه ادراری و کم آبی بشه.
اگه توالت خصوصی در دسترس نباشه، زنها تو کشورهای در حال توسعه به سرویسهای بهداشتی عمومی متکی هستن که معمولاً برای زنها مناسب نیستن. اونا معمولا تو مکانهای ناامن ساخته میشن و بر اساس جنسیت تفکیک نمیشن. این به این معنیه که وقتی زنا خونههای خودشون رو به قصد استفاده از توالت عمومی ترک میکنن، در معرض خطر تجاوز جنسی و خشونت قرار میگیرن. تو هند، زنایی که به توالت خصوصی دسترسی ندارن در مقایسه با زنایی که تو خونه خودشون توالت دارن، دو برابر بیشتر در معرض خشونت جنسی غیر از پارتنر خودشون قرارمیگیرن. این خانومها به دلیل طراحی سرویس بهداشتیای که نیازهای فیزیکی و ایمنی اونا رو نادیده گرفته، آسیب دیدن.
حالا که مشخص کردیم شکاف دادههای جنسیتی چیه و چجوری میتونه روی زنا تأثیر بذاره، بیاین اونو بیشتر بررسی کنیم. چهار نکته بعدی نشون میده که چه جوری این شکاف روی همه چیز از اقتصاد جهانی گرفته تا طراحی پیانو تاثیر میذاره.
خیلی از وسایل روزمره، از پیانو گرفته تا گوشیهای هوشمند، برای مردا طراحی شدن
به طور متوسط، مردا دستای بزرگتری نسبت به زنا دارن و ابزارها و وسایل اغلب با اندازه گیری دست مردانه طراحی میشن. در نتیجه، طراحی خیلی از وسایلی که ما هر روز استفاده میکنیم، به معنای واقعی کلمه، برای زنا مشکلسازه. وسایلی که برای سایز مردانه طراحی شدن مانع از دستیابی زنها به پتانسیل خودشون میشن. مثلا پیانو رو در نظر بگیرین. یه مطالعه تو سال 2015 پیانیستها رو بر اساس سطح ادعاشون رتبه بندی کرد. پیانیستهای مشهور بین المللی تو بالاترین سطح رتبه بندی شدن. از 12 پیانیست مشهور بین المللی، فقط دو نفرشون زن بودن. آیا مردا به طور طبیعی پیانیست بهتری هستن؟ شاید نه.
همین مطالعه، اندازه هند اسپن(handspan) یعنی حداکثر فاصله بین نوک انگشت شست و انگشت کوچک رو هم اندازه گرفت. متوسط هنداسپن یا فاصله بین انگشتها در خانوما، بین هفت تا هشت اینچه ولی نوازندههای زن پیانو سطح بالا دستهای بزرگتری از حد متوسط داشتن: به ترتیب 9 و 9.5 اینچ.
اکتاو استاندارد صفحه کلید پیانو هم 7.4 اینچه که این فاصله به راحتی با یک دست معمولی مردانه طی میشه، اما به این راحتی توسط یک دست زن معمولی طی نمیشه. پس اقایون ذاتاً پیانیستهایی بهتر از خانوما نیستن. و طبق این مطالعه، طراحی صفحه کلید استاندارد مانع از پیشرفت پیانیستهای زن با فاصله انگشتهای متوسط میشه. در واقع، این مطالعه به این نتیجه رسید که 87 درصد از پیانیستهای زن بالغ به خاطر طراحی پیانویی که به مراتب برای دستهای مردانه مناسبتره، آسیبپذیر بودن.
این رویکرد تکاندازهای که برای همه مناسب نیست، فقط برای پیانو نیست. گوشی هوشمند هم وسیلهایه که اکثر خانمها همیشه ازش استفاده میکنن و دقیقاً همون نقص طراحی رو داره. ظاهراً گوشیهای هوشمند طوری طراحی شدن که فقط با یک دست ازش استفاده میشه. اما دست کی؟ تو سال 2018، متوسط اندازه یک گوشی هوشمند 5.5 اینچ بود. اگر دستهای زنانه متوسطی داشته باشین، استفاده از این گوشی خیلی سخته. به نظر میرسه کاربر فرضی برای گوشیها هوشمند یک مرد بوده و دست یک مرد معمولی رو پیشفرض قرار بودن.
علاوه بر این، عرض تلفن هوشمند استاندارد میتونه باعث اختلالات اسکلتی-عضلانی بین خانومایی بشه که از گوشی هوشمند استفاده میکنن. بیشتر مطالعات در مورد تأثیرات اسکلتی-عضلانی استفاده از تلفنهای هوشمند بر اساس جنسیت تفکیک نشدن که خب اینم نمونه دیگهای از شکاف دادههای جنسیتی حساب میشه. با این حال، مطالعاتی که بر اساس جنسیت تفکیک شدن، مثل مطالعه سال 2016 تو دانشگاه سئول، موارد خیلی بیشتری از مشکلات اسکلتی-عضلانی رو بین کاربرای زن گوشیهای هوشمند نسبت به کاربرای مرد گوشیهای هوشمند گزارش میکنه.
اشیاء و وسایلی که ما روزانه استفاده میکنیم، براساس یک مقیاس اندازه گیری ساخته شدن که بر اساس اندازه های مرداست. تو نکته بعدی، نگاه دقیقتری به این مساله میکنیم که چجوری این رویکرد سلامت و ایمنی خانوما رو به خطر میندازه.
وقتی که رویههای ایمنی مطابق با بدن مردا طراحی میشه، سلامت و ایمنی زنا به خطر میفته
وقتی صحبت از سلامت و ایمنی میشه، کلمه «استاندارد» بیشتر به معنای «مرد استاندارد» هست. در نتیجه، خیلی از دستورالعملهای بهداشتی و ایمنی زنا حتی برای دمای هوا نادیده میگیره. یکی از این موارد اینه که توی دهه 1960 در مورد دمای مطب توصیه شده که بر اساس میزان استراحت متابولیک یک مرد 40 ساله با وزن 70 کیلوگرم تنظیم بشه؛ این مسئله باعث میشه که خانوما تو ادارهها تا 5 درجه یعنی خیلی سردتر از میانگین نرخ متابولیسم بدن زنانهشون کار کنن.
اما تو این داستان شکاف داده جنسیتی، دفاتر سرد کمترین نگرانی خانوماست؛
خودروها قبل از عرضه به بازار آزمایشهای ایمنی سختگیرانهای رو پشت سر میذارن. اما آدمکهای تست تصادف مورد استفاده تو این تستها همه مردن. از دهه 1950 از این آدمکها استفاده میشده، و حتی امروزه، ابعاد آدمک معمولی برای مردان در صدک 50 باقی مونده. قدش 1.77 متر و وزنش 76 کیلوگرمه و ستون فقرات مردانه و نسبت عضلات بدن مردانه رو داره.
به خاطر آناتومی و جثه، خانوما باید نسبت به مردها متفاوت توی ماشین بشینن و کمربند ببندن. از آزمایشهای تصادف انجامشده با آدمکهای مرد، نمیشه دادههای دقیقی در مورد نتایج ایمنی خانوما پیدا کرد و خب نتایج هم کاملاً برای آقایونه. البته بعضی از شرکتهای خودروسازی از آدمکهایی با آناتومی زنانه استفاده میکنن – اما از نظر قانونی ملزم به انجام این کار نیستن.
تو اتحادیه اروپا، الزامی برای خودروسازها وجود نداره که توی پنج تست ایمنی که یک خودرو باید قبل از ورود به بازار انجام بده، از یک تست تصادف ساختگی زن هم استفاده بشه – در صورتی که طبق یک مطالعه تو سال 2011 گفته شده که زنا 47 درصد بیشتر از مردا در معرض خطر هستن و در تصادفات اتومبیل بیشتر مجروح میشن.
صنعت خودرو فرض میکنه که بدن مرد استاندارده. علم هم همینطور. همونطور که صنعت خودرو آزمایشهایی رو روی آدمکهای مرد انجام میده، خیلی از مطالعات علمی یافتههای خودشون رو روی مرد مرجع آزمایش میکنن. مرد مرجع کیه؟ یک مرد قفقازی 25 تا 30 ساله است که 70 کیلوگرم وزن داره.
از لحاظ تاریخی، مطالعات علمی از انسان مرجع برای نشون دادن نتایج برای همه افراد استفاده میکنن.
این قضیه وقتی که صحبت از سلامت و ایمنی تو محل کار میشه خیلی مشکل سازه. بدن خانومها نه تنها به طور ظاهری و آناتومیک با بدن آقایون متفاوته، بلکه سیستم ایمنی و هورمونهای متفاوتی هم داره. این تفاوتها روی نحوه تحمل بدن خانومها در معرض اشعه و مواد شیمیایی صنعتی تأثیر میذاره. و با این حال خیلی از توصیههای بهداشتی و ایمنی بر اساس یک انسان مرجعه که مرد بوده.
در نتیجه، کارگرای زن در معرض مواد شیمیاییای قرار میگیرن که ممکنه برای مردا مضر نباشه اما مطمئناً برای زنا مضره. یه مطالعه تو سال 2014 نشون میده که خانوما بیشتر از اقایون تحت تأثیر پرتو قرار میگیرن. و زنایی که تو محل کارشون در معرضEDCs (مواد شیمیایی مختل کننده غدد درون ریز) هستن، 42 درصد بیشتر در معرض خطر ابتلا به سرطان سینه هستن.
حتی تو پزشکی، رشتهای که به طور خاص بر روی مطالعه بدن متمرکزه، بدن زن نادیده گرفته شده و میشه.
نتایج سلامت خانومها تحت تأثیر دادههاییه که به بدن خانوما نپرداخته
از زیرساخت تا طراحی، بدن مردانه «استاندارد» تلقی میشه. این موضوع حتی تو حوزه پزشکی هم وجود داره. مطالعهای که تو سال 2008 روی کتابهای درسی پزشکی مورد استفاده تو دانشگاههای معتبر اروپایی انجام شده بود، نشون داد که از 16329 تصویری که قسمتهای خنثی بدن رو نشون میده، بدن مردا سه برابر بیشتر از بدن زنا به تصویر کشیده شده. این سوگیری چجوری میتونه روی زنایی که دنبال مراقبتهای پزشکی هستن تأثیر بذاره؟
سوگیری جنسیتی و شکاف دادههای جنسیتی مشکلات خاصی تو زمینه پزشکی به وجود میاره، چون وقتی صحبت از پزشکی میشه، دیگه دادهها خیلی کلیدی هستن. دادهها کمک میکنن که پزشکا بیماریها رو تشخیص بدن و درمان کنن. مطالعات متعدد نشون داده که بدن زن و مرد تو سطوح آناتومیکی، اندام، بافت و سلول متفاوته. به همین دلیل، جمع آوری دادهها در مورد بدن زنان توی ارائه مراقبتهای پزشکی درست به خانومها خیلی مهمه.
با این حال، معمولا از آزمایشهای پزشکی کنار گذاشته میشن. چرا؟ طبق یه مطالعه اتحادیه اروپا تو سال 2017، بدن زنا بیش از حد «پیچیده» و «پرهزینه» دیده میشه. هورمونهای متغیر، اونا روبه سوژههای «نامناسب» برای آزمایش تبدیل میکنه.
این به این معنیه که دستگاههای پزشکی بدون آزمایش کافی روی خانومها به بازار عرضه میشن. تو ایالات متحده، FDA فهمید که تو آزمایشهای استنتهای عروق کرونر (trials for coronary stents)، فقط 32 درصد از شرکت کنندهها خانوم بودن. تو کارآزماییهای دستگاههای انسداد داخل عروقی، زنها فقط 18 درصد از شرکتکنندهها رو تشکیل میدادن. طبق بررسی FDA درباره CRTD، شکاف دادههای جنسیتی تو آزمایشهای پزشکی، برای سلامت خانومها مضره.
CRT-D چیه حالا؟ CRTD یک ضربان سازه که توی بدن بیمارای مبتلا به نارسایی قلبی گذاشته میشه. این دستگاه امواج الکتریکی نامنظم قلب رو تشخیص میده و با ضربهای اونا رو تصحیح میکنه. این بررسی نشون داد که تو آزمایشای این دستگاه، فقط حدود 20 درصد از شرکت کنندهها خانوم بودن. آزمایش اولیه این دستگاه نتیجهاش این بود که بیمارای قلبی که قلب اونا 150 میلی ثانیه یا بیشتر طول میکشه تا یک موج الکتریکی رو تکمیل کنه، ایمپلنتCRT-D میتونه براشون مفید باشه. اما بدون در نظر گرفتن جنسیت، این یافتهها نتایج غیرواقعیای دارن.
بعدش هم مشخص شد که این رقم برای مردا درست بود، اما برای زنا نادرست. در واقع، این بررسی نشون داد که زنایی که امواج الکتریکی اونا 130 میلی ثانیه یا بیشتر طول میکشه، از ایمپلنت CRT-D استفاده میکنن. بعدها مشخص شد زنایی که امواج الکتریکی بین 130 تا 149 میلی ثانیه دارن، با کاشت CRT-D شانس نارسایی قلبی توشون 76 درصد کمتر میشه.
حالا بیایین یه نگاه عمیقتر به این بندازیم که چجوری شکاف جنسیتی روی ما تو سطح جهانی، از اقتصاد گرفته تا سیاست، تأثیر میذاره.
بزرگترین شکاف جنسیتی تو جهان تو GDP یا «تولید ناخالص داخلی» دیده میشه و در نتیجه اقتصاد آسیب میبینه
از کتابهای درسی مدرسه تا مطالعات بالینی، شکاف دادههای جنسیتی تو مقیاس بومی وجود داره. اما بزرگترین شکاف جنسیتی تو مقیاس جهانی وقتی که ما «تولید ناخالص داخلی» رو اندازه گیری میکنیم، رخ میده.
«تولید ناخالص داخلی» تولید ملی رو بر حسب کالاها و خدمات اندازه گیری میکنه. خانهداری، مراقبت از بچهها و مراقبت از سالمندا خدماتیه که معمولاً توسط خانومها انجام میشه. وقتی این کار خانگی و مراقبتی بدون دستمزد باشه، تو «تولید ناخالص داخلی» لحاظ نمیشه. با این حال ارزش اقتصادی داره. در واقع، وقتی زنی این کارو داره بدون دستمزدانجام میده، اغلب از شریکی حمایت میکنه که درآمدش تو «تولید ناخالص داخلی» حساب میشه.
حالا، اگر اینا توی «تولید ناخالص داخلی» لحاظ بشه چه جوری میشه؟
طبق گزارش بانک جهانی، تو سال 2016، «تولید ناخالص داخلی» بریتانیا 2.7 تریلیون پوند بود. دفتر آمار ملی بریتانیا میگه وقتی کار بدون دستمزد در نظر گرفته میشه، این رقم به بیشتر از 3.9 تریلیون پوند میرسه. و این موضوع فقط برای بریتانیا نیست. سازمان ملل تخمین میزنه که تو ایالات متحده هم تو سال 2012، به ارزش 3.2 تریلیون دلار، مراقبت از بچهها بدون دستمزد انجام شده. ارزش این کار مراقبتی بدون دستمزد برابر با 20 درصد از «تولید ناخالص داخلی» 16.2 تریلیون دلاری کشور برای اون سال بود. مشابه این قضیه، یه مطالعه استرالیایی تو سال 2017 نشون داد که اگر مراقبت بدون دستمزد از بچهها تو «تولید ناخالص داخلی» حساب بشه، در واقع بزرگترین صنعت استرالیا رو تشکیل میده.
وقتی این کار، تو «تولید ناخالص داخلی» لحاظ نشده باشه، معلومه که اندازه گیری درستی نداره. وقتی مقدار کار بدون دستمزد خانومها نایدیده گرفته میشه، حمایت از اونها تو انجام کار با دستمزد هم سخت میشه. در حال حاضر، کار بدون دستمزد، یک شکاف اشتغال جنسیتی ایجاد کرده که اقتصاد رو کند میکنه.
وقتی خانومها توی کار مشارکت میکنن، اقتصاد رشد میکنه. بین سالهای 1970 و 2009، نیروهای کار خانم تقریباً 38 میلیون نفر افزایش پیدا کرد. موسسه جهانی مک کینزی(McKinsey Global Institute) میگه که این افزایش تقریباً 25 درصد «تولید ناخالص داخلی» رو زیاد کرد. مککینزی همچنین پیشنهاد میکنه که اگر نرخ نیروی کار زنان با نرخ نیروی کار مردان برابر بشه، «تولید ناخالص داخلی» جهانی تا 12 تریلیون دلار افزایش پیدا میکنه. این تغییر کوچیکی نیست.
بنابراین چه چیزی جلوی ما رو گرفته که شکاف جنسیتی 27 درصدی رو از بین ببریم و زنها هم مثل مردها نیروی کار بشن؟ کار خونه و مراقبت بدون مزد عامل مهمیه این وسط. توی اروپا که همین الانش 12 درصد شکاف جنسیتی وجود داره، 25 درصد از زنهای مورد بررسی اعلام کردن که کارای مراقبتی مانع از پیوستنشون به نیروی کار میشه. ولی فقط سه درصد از مردا بودن که همین رو گفتن.
جمع آوری دادهها در مورد کار بدون مزد خانومها، به دولتها این امکان رو میده تا تصمیمات سیاسیای اتخاذ کنن که از ورود زنها به نیروی کار حمایت میکنه و نتیجهاش هم به نفع زنها و هم اقتصاده. مثلاً توی زیرساختهای اجتماعی مثل مراقبت از بچهها و مراقبت از سالمندا هزینه کنه – هزینههایی که در واقع باعث ایجاد شغل و افزایش تولید ناخالص داخلی میشه.
توی ایالات متحده، اگر دو درصد از «تولید ناخالص داخلی» در زیرساختهای اجتماعی سرمایهگذاری بشه، 13 میلیون شغل بیشتر ایجاد میکنه، در حالی که اگه همین مقدار تو ساخت و ساز سرمایه گذاری بشه، 7.5 میلیون شغل ایجاد میشه. اگه بسیاستهایی که زیرساختهای اجتماعی رو بهتر میکنه، زنای بیشتری رو به پیوستن به نیروی کار و ایجاد شغل و رشد اقتصادی دعوت میکنه، چرا سیاستمدارا روی اونا پافشاری نمیکنن؟ قسمت بعدی به این سوال پیچیده جواب میده.
نظامهای سیاسی زنها رو از حقوقشون محروم میکنه و سیاستهای عمومی پر از شکاف دادههای جنسیتیه
شکاف دادههای جنسیتی زمانی ایجاد میشه که فرض کنیم یه جنسیت پیشفرضه و نیازهاش نیازهای استاندارده که توی این مورد جنسیت مرد مد نظره. چرا این قضیه اینقدر ثابت شده ست؟ به یک دلیل! خیلی از آدمایی که تصمیمات سطح بالا مبتنی بر داده رو میگیرن، مَردن. تو سیاست، تعداد مردا خیلی بیشتر از زناست. این یک مشکل جدیه: آمارها نشون میده که سیاستمدارای زن به احتمال خیلی بیشتری نسبت به سیاستمدارهای مرد به شکاف جنسیتی تو سیاستهاشون توجه میکنن.
زنا به طور قابل توجهی تو سیاست حضور ندارن. تو دسامبر 2017، فقط 23.5 درصد از سیاستمدارای جهان زن بودن. چرا زنای بیشتری وارد سیاست نمیشن؟ شاید به دلیل اینکه زنها توی سیاست حضور ندارن، اینجوری جا افتاده که سیاست یک فضای «مردونه» است و این یک خبر بد برای خانوماست.
تو سال 2008، محققای دانشگاه برکلی کالیفرنیا، به این نتیجه رسیدن که وقتی زنی در یک زمینه مردانه کلیشهای صحبت میکنه – مثلاً وال استریت – نسبت به مردی که دقیقاً همون حرف رو میزنه، بیشتر مورد قضاوت منفی قرار میگیره. تو حوزه سیاسی تو جایی که به مردها میگن قاطع، اگر خانومی همونجوری باشه پرخاشگر تلقی میشه. خب اینا روی علایق خانومها و انتخابشون تأثیر میذاره.
با توجه به برداشت منفی عمومی نسبت به خانومها، جای تعجب نداره که سیاستمدارای زن بیشتر از سیاستمدارای مرد، هدف آزار جنسیتی قرار میگیرن. یک گزارش جهانی ازIPU نشون داد که تو سال 2016، 66 درصد از سیاستمدارای زن سوء استفاده جنسی از همکاران مردشون رو گزارش کردن. علاوه بر این سیاستمدارای زن مورد سوء استفاده آنلاین هم قرار میگیرن. تو استرالیا، 80 درصد از زنای بالای 30 سال گزارش دادن که به خاطر آزار و اذیت آنلاین سیاستمدارای دیگه، نامزد انتخابات نمیشن.
این خصومت نه تنها موندن توی عرصه سیاست رو برای خانمها سخت میکنه، بلکه ورود به این عرصه رو هم به یک پیشنهاد پرچالش براشون تبدیل کنه. خب با این چیزها جای تعجب نداره که تعداد مردا بیشتره. متأسفانه، ما نمیتونیم برای قانونگذاری برای برابری جنسیتی به سیاستمدارای مرد تکیه کنیم. سیاستمدارای زن به مراتب بیشتر از همتاهای مردشون به شکاف جنسیتی توجه میکنن. یه مطالعه تو سال 2016 روی سیاستمدارای زن بریتانیایی نشون داد که اونا مسائل مربوط به زنا رو بیشتر از همکارانشون روی میز مذاکره میارن. نمایندههای زن بیشتر در مورد سیاست خانواده، آموزش و زیرساختهای اجتماعی صحبت میکنن.
علاوه بر این، زنهای سیاستمدار، واقعاً صحبتهای خودشون رو به عمل تبدیل میکنن. تحلیلی از سیاستمدارای زن تو کشورهای OECD بین سالهای 1960 و 2005 نشان داد که احتمال بیشتری وجود داره که زنهای سیاستمدار، سیاستهای متمرکز بر زنا رو ایجاد و حمایت کنن. مطالعهای تو سال 2004 توی هند این موضوع روتأیید میکنه و میگه زمانی که یک سوم کرسیهای شورای محلی برای نامزدهای زن محفوظ بود، سرمایهگذاری تو زیرساختهای مرتبط با نیازهای زنا بیشتر و بیشتر شده بود.
برای همین وقتی زنا به قدرت سیاسی میرسن، تو وضع سیاستهایی فعال هستن که نیازهای زنا رو شناسایی و پاسخگو باشه. ولی سیاست خودش شکاف دادههای جنسیتی داره. تا زمانی که به برابری جنسیتی بین نمایندههای سیاسی برسیم، از نظر آماری بعیده که به مسائل خانمها بهایی که شایسته است داده بشه.
لطفاً نظرها، پیشنهادها و پاسخ خود را با ما و سایر همراهان آکادمی نسیم سبحان در بخش نظرات (زیر همین مقاله) به اشتراک بگذارید.