معرفی و خلاصه کتاب مزیت شاد بودن : نوشته: شان آکر
شان آکر توی این کتاب هفت اصل روانشناسی که باعث میشه نگاه مثبتی به زندگی داشته باشیم رو به ما معرفی میکنه که شدیدا پیشنهاد میکنیم گوش کنین.
خلاصه متنی رایگان کتاب مزیت شاد بودن
خیلی از آدما با این باور که کار کردن یه چیز مزخرفه و خوشحالی توی کار اساسا معنی نداره کنار اومدن
اونا قبول کردن که یه تایمی از روز رو فقط باید تحمل کنن تا بگذره و تموم شه و توی اون مدت نباید انتظار اینو داشته باشن که هیچ شکلی از خوشحالی و خوشبختی رو تجربه کنن. برای این دسته، کار کردن معادل رنج کشیدنه و همه امیدشون به اینه که یه روزی تو اینده نامشخص از راه برسه که اونا شاد بودن رو تجربه کنن. شما چی فک میکنید؟ نکنه شما هم جزو همین دستهاید؟ شان آکر توی کتاب مزیت شاد بودن نتایج تحقیقاتش رو همین موضوع رو منتشر کرده پس اگه هر روز توی محیط کارتون رنج میکشید، کتاب شان رو از دست ندین.
تا حالا شده دلتون بخواد غر بزنید که سر کار ادم خوشحالی نیستین و از این توصیهها دریافت کرده باشید:
همینه که هست! هیچکس کار کردن رو دوست نداره! کاره دیگه فک کردی مهمونیه؟! اصلا چه دلیلی داره که بخوای سر کار خوشحال باشی؟ بچسب به کارت موفق که شدی بعدا برو دنبال خوشحالی!
خب، بر اساس بیشتر از ۲۰۰ تا مطالعه علمی، این توصیهها فاجعه ن! نویسنده کتاب، شان آکر یه پژوهشگر دانشگاه هاروارده که عملکرد ۱۶۰۰ تا دانشجو هاروارد و بیش از دهها کسب و کار رو مورد مطالعه قرار داده و خب نتیجه چی بوده؟ اینکه منتظر بودن برای رسیدن به شادمانی و خوشبختی، پتانسیل مغز برای موفقیت رو محدود میکنه.
این مطالعه نشون میده که فروشندههای خوشبین نسبت به همکارای بدبینشون، ۵۶ درصد بیشتر موفق میشن،
پزشکایی که نگاه مثبتی دارن ۱۹ درصد بیشتر از بقیه پزشکا موفق به تشخیص درست و سریعتر بیماری مریضهاشون میشن و دانشجوهایی که قبل از دادن یه امتحان ریاضی به طور کلی حس شادمانی دارن به مراتب عملکرد بهتری نسبت به همکلاسیهاشون ارائه میدن، حالا ممکنه شما فک کنید که خب درسته، مطمئنا احساس شادمانی کردن چیز خوبیه، اما چطور خوشحال بودن میتونه چنین اثر عمیقی روی عملکرد ما بذاره؟
خب طبق یه مطالعه از دانشگاه تورنتو، وقتی که ما شاد هستیم، توانایی این رو داریم که اطلاعات بیشتری رو توسط غشا بصری مغزمون پردازش کنیم، یعنی اون قسمتی از مغز که مسئول دیدن به حساب میاد. این مطالعه نشون داده که وقتی مردم درگیر عواطف و احساسات منفی هستن، به تصویر زمینه عکسی که مقابلشون قرار میگیره توجه نمیکنن اما افرادی که عواطف و احساسات مثبت داشته باشن و در حال تجربه به قول معروف شادمانی باشن، به همه جزییات یه تصویر توجه میکنن.
مطالعات نشون داده که شادمانی در واقع یه هدف مهم تکاملی رو دنبال میکنه. یعنی به جای اینکه احساسات ما محدود به غریزه جنگ یا فرار همراه با ترس نیاکان اولیهمون بمونه، احساسات مثبت باعث شدن که دامنه احتمالاتی که مغز ما نسبت به موقعیتها پردازش میکنه گسترش پیدا کنه و به گونه ما فرصت رشد بده که نتیجهش اکتشافات مهم امروزی ما و تبدیل شدنمون به گونه غالب روی کره زمینه.
دانشمندا متوجه شدن که وقتی توی یه موقعیت مشابه مثلا حل یه مساله پیچیده به یه دسته از ادما همزمان احساس شادی و رضایت القا کنن و به دسته دیگه احساس اضطراب و ناراحتی، دسته اول، بیشتر توانایی این رو دارن که با راهحلهای مختلف و خلاقانه به اون مساله پاسخ بدن. بنابراین خوشحال بودن، چه قبل کار چه حین کار باعث میشه که شما عملکردبه مراتب موثرتری داشته باشید.
خیله خب، فهمیدیم که خوشحالی به شکل قابل توجهی تواناییهای حل مساله ما رو افزایش میده اما سوال اینه که اصلا این خوشحالی چیه؟
همه ما وقتی خوشحالیم، میدونیم که دقیقا چه حسی رو داریم تجربه میکنیم اما چطور میتونیم این حس رو به مثلا رییس یا والدینمون توضیح بدیم؟ خیلی ساده ست!
خوشحالی یه عدده: ۲.۹۰۱
مطالعهای به طول یک دهه توسط یک روانشناس به نام مارسیال یوسادا نشون داده که ۲.۹۰۱
به معنی تعداد تجربههای مثبتیه که اگه به ازای هر تجربه منفی داشته باشیم، خوشحال به حساب میاییم و میتونیم از مزایای شادمانی استفاده کنیم. یعنی اگه میخوایم که ادم شادی باشیم باید به ازای هر موقیعت منفی یا ناراحت کنندهای که باهاش مواجهه میشیم ۳ تا موقعیت خوشحال کننده رو تجربه کنیم. در ازای هر یک تعامل منفی که با یه نفر داریم باید سه تا تعامل مثبت داشته باشیم.
وقتی که پایین تر از این نسبت عددی قرار بگیریم عملکرد ما تحت تاثیر قرار خواهد گرفت، اما واقعیت اینه که توی دنیای اون بیرون پر از اتفاقات و خطرات ناراحت کننده است و ما نمیتونیم ادعا کنیم که میشه بدون منطق خطرات رو نادیده گرفت و صرفا خوشبین بین بود و مثلا گفت که چرا این نسبت رو به جای ۳ به ۱، ۶ به ۱ نکنیم، با این وجود ما ادما مملو از غریزه و میل به بقا هستیم به خاطر همینم قدرت بالایی تو پیدا کردن خطرات داریم از طرفی هم باید تمرکزمون رو روی بالا بردن تجربیات مثبت خودمون جمع کنیم.
شان توضیح میده که خوشحالی، عادتیه که ما باید اونو توی زندگی روزمره مون بیاریم. این دو تا تکنیک که می خوام بهشون اشاره کنم، به شما کمک میکنه تا شانس خوشحال بودن خودتون و در نتیجه بهتر کردن عملکردتون توی زندگی رو افزایش بدین:
اول اینکه برای مقابله با مشکلاتتون از حلقه زورو استفاده کنید. یعنی چی؟
بر اساس اسطورهها زورو یه شمشیرزن بود که میتونست توی هر بار مبارزه ده نفر رو همزمان شکست بده ولی اون از روز اول یه شمشیر زن افسانهای نبود. در واقع اون یه مرد شکست خورده و تسلیم شده بود. اما یه روز زورو یه استاد شمشیر زنی رو میبینه که تصمیم میگیره بهش آموزش بده. اون استاد توی هر جلسه اموزش یه دایره روی خاک میکشید و توی هر ساعت زورو مجبور بود که تنها توی اون دایره بایسته و بجنگه. استاد به اون گفته بود که این دایره همه جهان اونه عه، همه زندگی اون تا وقتی که اون بهش بگه، خارج از اون دایره هیچی برای اون نباید معنی داشته باشه.
مثل اون استاد شمشیر زن شما احتیاج دارید که از این حلقه های زورو توی زندگیتون استفاده کنید. توی طول روز خودتون رو مجبور کنید که تنها روی یک موضوع یا مشکل متمرکز بشید. اگه فیلم مریخی رو دیده باشید، بعد از اینکه مت دیمون راهی برای فرار از ماه به سمت زمین و برگشتن به خونه پیدا میکنه توی یه جمعی از فضانوردا درباره اینکه چطور موفق شد این کار رو بکنه میگه:
کافیه فقط یفقط شروع کنی، تو مساله رو بذار جلوت و سعی کن که اولی رو حل کنی بعد بری سراغ بعدی، اگه بتونی به تعداد کافی این مسالهها رو حل کنی موفق می شی و میتونی به خونه برگردی، به همین سادگی.
پس برای اینکه بتونید مشکلات خودتون رو کمتر کنید سعی کنید این عادت رو وارد زندگیتون کنید که هر دفه تنها روی یه مشکل تمرکز کنید و برای مدت زمانهای کوتاه بقیه مشکلاتتون رو کنار بذارید تا اون یدونه حل بشه.
اما برای اینکه بتونیم موقعیتهای مثبت زندگیمون رو افزایش بدیم، شان، نویسندهي کتاب چیزی به نام اثر تتریس رو پیشنهاد میده.
توی یه مطالعه تو دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد،
محققا به ۲۷ نفر پول دادن تا بازی تتریس رو برای چند ساعت تو روز برای سه روز متوالی انجام بدن. حالا جالب چی بود؟ برای چند روز بعد از پایان بازی تعدادی از شرکت کننده ها نمیتونستن جلو اینکه تصور کنن شکلهای هندسی بازی از آسمون میوفتن پایین رو بگیرن، در واقع نمیتونستن جهان خودشون رو از شکلهای دنیای بازی تتریس خالی کنن! حتی یکی از شرکت کنندهها گفت که یه روز بعد از کار وقتی برای استراحت به پیاده روی رفته و بود و در حالیکه به اسمون شهر فیلادلفیا خیره شده بود به ذهنش رسید که اگه برج پیروزی فیلادفیا رو میشد ۹۰ درجه به سمت چپ چرخوند، میشد اون رو تو فاصله بین دو تا برج ازادی یک و آزادی دو این شهر جا داد.
چیزی که این مطالعه نشون میده اینه که وقتی ما به طور دایم در معرض چیزی باشیم، اون چیز با زندگی روزمرهما تلفیق میشه و نگاه ما به اتفاقهای روزمره رو تغییر می ده. ما هر روز این فرصت رو داریم که اثر تتریس رو برای موفقیتهای بیشتر توی خودمون فعال کنیم. چجوری؟ با این شیوه که خودمون رو با قصههای موفقیت و تلاش دیگران احاطه کنیم. مثل گوش دادن به کتاب درباره ادمهای موفق تاریخی توی ماشین. انگار در حالیکه داریم کارای روزمره مون رو انجام می دیم، مشغول رشد فردی هستیم و داریم روی خودمون کار میکنیم، یعنی هر ثانیه به خودمون این فرصت رو میدیم که با منابع مثبت مواجه بشیم. این کار به طور طبیعی بهمون کمک میکنه تا موقیعتهای بیشتری رو اطراف خودمون ببینیم و کشف کنیم و خودمون رو به اون عدد ۲.۹۰۱ نزدیک کنیم.
در پایان باید یادمون باشه که خوشحالی ما رو تبدیل به ادمها موفق تری میکنه و مهارتهای حل مسالهمون رو تو مواجهه با مشکلات افزایش میده. خوشحالی میتونه ما رو توی زندگی نسبت به ادمها بدبین و بد خلقاطرافمون چندین قدم به جلو ببره، پس دفه دیگه که یه نفر از راه رسید و بهت گفت که برو بابااااا، خوشحالی چیه این حرفا چرت و پرته و قرار نیست کار کردن ادم رو خوشحال کنه، بهش توضیح بدین که خوشحالی یه احساس ضروری برای حل کردن مشکلات، کار کردن با بالاترین بازده و پیشرفت توی کاره، این چیزیه که شان اکر توی کتاب مزیت شاد بودن تلاش داره اونو برای همه آدما توضیح بده.
لطفاً نظرها، پیشنهادها و پاسخ خود را با ما و سایر همراهان آکادمی نسیم سبحان در بخش نظرات (زیر همین مقاله) به اشتراک بگذارید.
در مورد شاد بودن میگه فکر کنم جالب باشه